باز: تکامل آنلاین
قسمت: 354
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۵۴ – درک داشت میباخت؟
گرررررررر!
لیام گروه متلاطم شیطانی را تماشا کرد که به سمت منطقهای که قبلاً گروهشان در آنجا بودند، خشمگین حرکت میکردند.
«همونطور که فکر میکردم... این تعداد واقعا زیاده.» او با مشاهده گله عظیم شیاطین که مانند مورچهها بیرون میریختند، پوزخند زد.
آنها با گنگی به اطراف نگاه میکردند و نمیدانستند که طعمه آنها کجا رفته است.
با این همه شیطان، یک نیروی انجمن کامل برای مقابله با قدرت آنها لازم بود.
علاوه بر این، آنها فقط از مزیت تعداد برخوردار نبودند.
اکثر سربازان اهریمنی جنگجویان بسیار باتجربه و دارای سطح بالایی بودند و تمایل شدیدی به قتل و کشتار داشتند.
این به آنها یک قدرت دیوانه کننده داد.
لیام هم از زندگی قبلی و هم از این زندگی، از مبارزه دوش به دوش با همین جناح به خوبی متوجه این موضوع بود.
به همین دلیل بود که بهتر بود حداقل فعلاً که قدرت انجمن آنها به اندازه کافی نبود تقسیم شوند.
این تفاوت در تعداد چیزی نبود که بتوان به راحتی بر آن غلبه کرد.
اگر کسی قدرت خود را از نظر تعداد دست کم میگرفت، مرتکب اشتباه بزرگی میشد.
این کاری بود که انجمنهای دیگر انجام میدادند و لیام قصد نداشت همان خطا را انجام دهد.
او با احتیاط از گروه دشمن دور شد و مطمئن شد که [اختفا] او هنوز فعال است.
چند ثانیه بعد، گروه شیطانی نیز پراکنده و دور شدند، اکنون فقط یک گروه در اطراف دیوی بودند که به نظر میرسید رهبر است.
«این نشونه منه.» لیام با عجله شروع به حرکت در اطراف صحرا کرد.
خوشبختانه منظره مسطح نبود و به غیر از صخرههای عظیم در بین آن، مه غلیظ بنفش نیز در برخی نقاط وجود داشت.
لیام از این فرصت استفاده کرد تا اولین گروه از دشمنان را شناسایی کند.
شیاطین در حال گشت زنی در منطقه بودند. سطح همه آنها در حدود ۲۵ بود و حدود یک مایل یا بیشتر دورتر، گروه دیگری در حال گشت زنی بود.
اطراف را زیر نظر گرفت و بیصدا شمشیر ارغوانیاش را بیرون آورد. این کار مانا نبود. این کار شمشیرش بود.
او باید کار گروه ا...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب باز: تکامل آنلاین را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی
