باز: تکامل آنلاین
قسمت: 359
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۵۹ - همه سقوط میکنند
در حالی که لیام شبکه غولپیکر را فریب میداد، همه به آرامی در حالت اختفا حرکت کردند تا درصد کمی از پورتالی که مشخص شده بود را لمس کنند.
آنها میخواستند بیشتر منتظر بمانند تا پورتال کاملا ظاهر شود، اما سلامتی لیام بالا و پایین میشد، و معلوم نبود که او تا کی میتواند ادامه دهد.
و خوشه غولپیکر همچنین به نظر نمیرسید که به این زودی آزادانه حرکت کند.
این صدها گره ممکن است صدها چشم باشند، و این احساس را به وجود میآورد که هیچکس نمیتواند دزدکی از آن عبور کند.
بنابراین گروه تصمیم گرفتند قما*ر را انجام دهند و وینسنت، یکی از شکارچیان، ابتدا موقعیت را سنجید. او همان شخص احساساتی بود که گریه کرده بود.
«هیچ اتفاقی نمیافته. رئیس، من همه چیز رو مدیون تو هستم. بدون تو ما هیچی نیستیم.»
او در چت گروهی چیزی گفت و پرید تا پورتال را لمس کند.
لحظه بعدی بدن او به درون توده چرخان سیاه انرژی مکیده شد. همه با انتظار منتظر ماندند و به زودی اعلان دیگری رسید.
«بچهها! من رسیدم! اینجا امنه.»
گروه در مجموع آهی از آرامش کشیدند و یکی یکی شروع به لمس پورتال کردند و از خوشه خالی گریختند.
لیام نیز به نشانه رضایت سری تکان داد و به سر و کله زدن با آن ادامه داد، حالا با کمی هدف. چیزی که وینسنت گفت در واقع به او ایده داده بود.
گفت بدون لیام هیچی نیستند.
با شنیدن این حرف، لیام فکر کرد آیا گرهای در میان این خوشه خلاءزادهها وجود دارد که کمی مهمتر از بقیه باشد.
چیزی که ممکن بهعنوان چسب نگهدارنده گروه عمل کند.
«احتمالا ارزش یه امتحان رو داره.» لیام پوزخندی زد و تصمیم گرفت آن را امتحان کند.
او از قبل بسیار خسته شده بود و سعی میکرد از حمله دهها خلاءزاده فرار کند. در این مرحله، دیگر خبری از طفره رفتن نبود.
او حالا فقط میدوید. خوشبختانه خلاءزادهها خیلی باهوش نبودند.
در غیر این صورت، آنها میتوانستند به سادگی کل مکان را بمباران کنند و او را به شدت بسوزانند.
شاید محدودیتهای انرژی خاصی نیز وجود دا...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب باز: تکامل آنلاین را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.