باز: تکامل آنلاین
قسمت: 399
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۹۹ - لونا سیاه رنگ
پس از چند دقیقه، سه نفر دقیقاً همان مراحل قبلی را تکرار کردند و خیلی زود دوباره در آخرین مرحله حیاتی قرار گرفتند.
بوم!
انفجار دیگری اتاق را تکان داد و لونا با دهان کوچکش دود را بیرون زد و سرفه کرد.
سیکا هم این بار کچل شد.
لیام با آرامش گفت…
«دوباره.»
درست مانند دو تلاش اول با شکست، سوم، چهارم و پنجم نیز به همین ترتیب به پایان رسید.
روباه سفید با ترحم به لیام نگاه کرد، پوست او اکنون تقریباً سیاه بود. لیام هم کاملاً کچل بود و سیکا داشت عقلش را از دست میداد.
آن دو از تلاش بعدی میترسیدند اما خوشبختانه لیام چیزی نگفت و چشمانش را بست.
آنها اکنون پنج بار همین روند را امتحان کرده بودند و هر پنج بار دیگ منفجر شده بود. لیام از این بابت ناامید نشد.
در حین یادگیری کیمیاگری، چنین چیزهایی مورد انتظار بود، مخصوصاً زمانی که او مستقیماً سعی میکرد جهشی عظیم از ساخت معجونهای رده پایین به معجونهای سطح بالا داشته باشد.
اما چیزی که او را آزار میداد این بود که هیچ پیشرفتی نداشت. در تمام پنج تلاش او چیزی یاد نگرفته بود.
اگر همه چیز به همین منوال پیش میرفت، حتی اگر همان مجموعه حرکات را صد بار تکرار میکرد، باز هم چیزی یاد نمیگرفت.
خودش را آرام کرد و بیصدا چشمانش را بست تا بفهمد چه مشکلی دارد.
واضح است که مشکل در مرحله آخر بود، اما آیا واقعاً مشکل از کنترل مانایی او بود یا چیز دیگری پشت مشکل کنترل مانا پنهان شده بود؟
لیام سرش را خالی کرد و کل فرآیند را به چند مرحله تقسیم کرد و با دقت در مورد مراحل جداگانه فکر کرد.
معجونهای مانا مخصوصاً معجون مانای رده بالا هالهای ملایم را در درون خود دارند. ماهیت انفجاری مخلوط تنها زمانی بود که کاملاً ساخته نشده باشد.
و این طبیعت انفجاری به دلیل یک گیاه خاص بود، سینسینالی.
لیام چشمانش را باز کرد تا به دسته گیاهان سینسینالی که در کنار...
کتابهای تصادفی
