باز: تکامل آنلاین
قسمت: 411
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۴۱۱ - دوازده لرد برتر
«هیچ کار خیری بدون مجازات نمیمونه، نه؟» صورت لیام تکان خورد. او برای لحظه ای ای سکوت کرد زیرا نمی نمیخواست تصمیمات عجولانه ای ای بگیرد.
چند ثانیه بعد، قیافه اش دوباره آرام و بی بیتفاوت شد. او به هیریو نگاه کرد و با عجله پرسید: «کی باید به دیدن پادشاه برم؟»
«رهبر.» دیو پلک زد. او متوجه نشد که این چه نوع سوالی است.
به طور معمول هنگامی که توسط پادشاه احضار می میشود، هر شیطانی کاری را که انجام می میداد رها می میکند و در اسرع وقت به سوی پادشاه می میشتابد.
زندگی آنها آنها به آن بستگی داشت. با این حال رهبر آنها آنها با آرامش چنین سوالی را می میپرسید. قرار بود چه جوابی بدهد؟
«رهبر!» ناگهان هیریو پس از یادآوری چیزی فریاد زد.
«شما باید فوراً به دیدار پادشاه برید. در غیر این صورت این احتمال وجود داره که اعلیحضرت شخصی رو از دوازده لرد برتر بفرسته.»
«دوازده لرد برتر؟ اونا کی هستن؟» لیام ابرویش را جمع کرد. این اولین بار بود که در مورد آنها می میشنید.
«متاسفم رهبر.» هیریو سرش را تکان داد. «من هیچ اطلاعاتی در مورد اونا ندارم. فکر نمی نمیکنم کسی تا به حال اونا رو دیده باشه.»
«فقط شایعاتی هست مبنی بر اینکه این دوازده لرد برتر شیاطین از پرتگاه هستن. گفته میشه که اونا فرستادههایی هستن که از پرتگاه به هر پادشاهی فرستاده می میشن.»
«اما هیچ کس هرگز اونا رو شخصا ندیده. یک بار وقتی یه ارباب شیطان قدرتمند سعی کرد پادگان های های شرقی رو برای به خاطر یه قربانی خون نابود کنه، دوازده لرد برتر وارد عمل شدن.»
«فقط همین مقدار اطلاعات عمومی از اونا در دسترسه.» هیریو به طور جدی توضیح داد.
«پس شما فکر می میکنید که اگه من به موقع به ملاقات "پادشاهمون" نرم، این یارو لردها ممکنه دنبال من بیان؟»
«بله رهبر.» دیو با ناراحتی پاسخ داد.
او واقعاً این رهبر ...
کتابهای تصادفی



