باز: تکامل آنلاین
قسمت: 435
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۴۳۵ - یک بار گولم بزن...
وقتی لونا روی زمین نشست، لیام شروع به پرتاب کردن کیسههای بزرگ کرد، کیسهها یکی پس از دیگری تودهای روی زمین تشکیل دادند.
او مجبور نبود برای کسی توضیح دهد که این کیسهها چه چیزهایی دارند. آنها از قبل جواب را میدانستند!
و مهمتر از آن، تعداد گونیها بیشتر هم بود. اگر محاسبات آنها درست بود، رهبر آنها به نحوی گیاهان بیشتری از آنچه در ابتدا داشتند بهدست آورده بود.
«برادر! چطور همشون رو پس گرفتی؟»
«اوه اون که آسون بود. یه ضربه ساده زدم و گرفتمشون.» لیام لبخندی زد و از پشت لونا پایین پرید.
«کسی نگهبان کالسکه حمل این گونیها نبود. بنابراین تنها کاری که باید انجام می دادم این بود که با ینفر مبارزه کنم. یه دزدی توی روز روشن.»
آه... همه شوکه شده بودند.
پس این همان کاری بود که لیام در حالی که مشغول بودند انجام میداد. او شیطان را در طول راهش دنبال کرده بود و به این ترتیب به راحتی موقعیت مناسب را پیدا کرده بود.
سپس او نه تنها چیزی را که متعلق به آنها بود پس گرفت، بلکه فراتر از آن رفت تا چیزهای بیشتری را نیز بدزدد. مگر بهتر از این هم میشد؟
آنها هنوز گیاهان خود را داشتند و همچنین سطحشان دو بار بالا رفته بود!
به خصوص شینسو بسیار خوشحال بود زیرا احساس میکرد این اولین باری است که به گروه کمک میکند.
«رئیس! میتونیم این کار رو دوباره انجام بدیم؟» لبخند بزرگ حریصانهای روی صورتش نقش بست. اگر میتوانستند کمی از این روند بیشتر سود ببرند...
با این حال، او پاسخی را که میخواست دریافت نکرد. لیام مثل ریختن آب سرد روی رویاهایش حبابش را شکست.
«ما فقط میتونیم یک بار دیگه این کار رو انجام بدیم. چند ساعت دیگه درست قبل از فرا رسیدن شب باید محموله دیگهای از گیاهان جمع کرده باشن. ما میتونیم اونموقع تلاش کنیم.»
«اما این به اون آسونیها هم نیست. همه چیز ممکنه کمی پیچیده بشه. پس باید این بار آمادگی بیشتری داشته باشیم.»
«آه. این خیلی ناعادلانه است!» میمی همچنین میخواست یک افزایش سطح سریع و رایگان بیشتر داشته باشد و بقیه اعضای گروه که هم همین را می...
کتابهای تصادفی


