راهروهای سازمان تمساح بزرگ اشیای دنیای انرژیکی از اهمیت زیادی برخوردارن و درگیری امروز برای جناح صلح طلب، لزوما با هدف درگیری با دوستان و یاران مینسکی نیست. اشیا در دنیای انرژیکی می تونن حامل انواع پیچیده ای از انرژی های مثبت و منفی باشن و به صاحبین خودشون اجازه بدن که کارهایی غیر قابل پیش بینی و پیچیده انجام بدن. سازمان تمساح بزرگ هم پر شده از این اشیای مختلف. بسیاری از اون ها به تدریج از موجودات مختلف دزدیده شدن یا در جنگ های ریز و درشت به غارت رفتن. امروز روز خوبی برای پس گرفتن شون هست. یامازو در قامت پر غرور یوشیمورا سانجورو بلند میشه و قدم زنان به سمت راس دادگاه، یعنی جایی که شائو لیو و دوستای شکم گنده اش نشستن میره. از اونجایی که در ورودی، درست پشت سر این یاروهاست و البته دادگاه هم شلوغه و هنوز برخی در رفت و آمدن، حرکت یامازو نمی تونه توجه کسی رو جلب کنه. در حالی که اون علاقه داره تا بتونه توجه شائو لیو رو به خودش جلب کنه، ناگهان متوجه نگاه خیره ی مردی با موهای سرخ و بلند میشه. اون مرد، کسی نیست جز تاماتسوکی. یامازو به سرعت متوجه قدرت روحی بالای این موجود میشه. یه دو رگه ی الف که به نظر میرسه روحش اونقدرا هم تیره نیست و قادره نیات واقعی موجودات رو تا حدی ادراک کنه. یامازو نمی دونه چرا اما به نحوی از این مرد خوشش میاد. شاید چون نگاه خردمندانه ای داره. صدایی آشنا باعث میشه که یامازو به خودش بیاد. وقتی رو برمیگردونه متوجه هوئی فانگ لینگ میشه که روی یه صندلی بلند با پوشش چرم نشسته و با بی‌خیالی، بطری خالی نوشیدنی رو توی دستش تکون میده. ظاهرا نوشیدن باعث شده تا کمی هوشیاری خودشو از دست بده. هوئی فانگ در حالی که روی صندلی میزنه، از یامازو میخواد که بره و کنارش بشینه. یامازو که از این دعوت خوشش اومده به سمت هوئی فانگ میره و میپرسه: «کی داره از ورودی اصلی سازمان مراقبت میکنه؟» هوئی فانگ جوا...