ریییپزگوز بعدی باعث میشه تا هیئت منصفه خشمگین بشه و قاضی هم چند بار چکش خودشو برای ساکت کردن هرج و مرج درون دادگاه بکوبه. در ادامه، میزان ارتعاشات مکعب های یخی سایسون هم افزایش پیدا میکنه و میشه صدای موسیقی پست راک خفیفی رو از نقطه ی دوری شنید. قاضی با عصبانیت میگه: «معنی این کار چیه آقای لان بائو شی؟» لان بائو شی قلابی که ظاهرا به مخزن تموم نشدنی گوز وصله دوباره هم صدای بدی رو ایجاد میکنه و با این کار، صدای قهقهه ی نژاد سرخ که تا الان احتمال میدادن این صدا داره از سمت چند تا بازدید کننده ی شیطون میاد بلند میشه. از فردا همه جا حرف میوفته که لان بائو شی وسط دادگاه گوزیده. اما تمثیل بدلی خوشش نمیاد که گوز خودشو گردن بقیه بندازه و در حالی که به چهره ی واقعی خودش برمیگرده با صدای واقعی خودش مشغول صحبت میشه. موهای اون بلند تر و آبی روشن میشه و شونه هاش شروع به پهن تر شدن میکنن. «من لان بائو شی نیستم. دوباره فریب خوردید آقایون.» هنوز جمله ی لان بائو شی بدلی یا سونماتسو ساداهارو تموم نشده که صد ها تیغه و شعله ی خروشان به سمتش راه میوفتن. اون فقط شیرجه ای میزنه و یکی از مکعب های سایسون در اطرافش یک حفاظ عجیب و خیره کننده رو ایجاد میکنن. یامازو قادر به تصمیم گیری نیست اما با دیدن چهره ی وحشت زده و احمق هوئی فانگ لینگ، دستش رو میگیره و اونو به سمت در ورودی دادگاه میبره. سر راه، با دیدن چهره ی رنگ پریده و ناامید شائو لیو مکث میکنه. اون هر چند بزدل و بدبخته اما مرد به درد بخوری به حساب میاد. یامازو هویت خودشو افشا نمیکنه و مشغول بیرون بردن این دو مرد میشه. شائو لیو از این محافظت استقبال میکنه، در حالی که هوئی فانگ اصلا توی حال خودش نیست. درگیری در سالن دادگاه شروع میشه و یامازو قبل از خروج از محوطه، میتونه تعدادی از نیروهای سازمان تا...