بذر کتان
قسمت: 153
چپتر ۱۵۳
اودیسه در اولین نگاه احساس میکنه که یامازو شرور و تاریکه
کسی که بی شانگ برای مبارزه با یامازو فرستاده کسی نیست جز اودیسه. اون دختر، در حالی که به آرومی از پشت تپه سرک میکشه، به جمعی از هم قبیله ای های خودش که کمی اون طرف تر کمین کردن نگاه میکنه.
با خودش فکر میکنه که اولیس و دوستانش احتمالا برای ماموریت دیگه ای فرستاده شدن یا چون افراد قدرتمند تری هستن، صرفا برای چک کردن یه ورودی ارسال نمیشن. همچنین از انرژی سیال درون هوا احساس میکنه که حجم مزاحمای درون منطقه در حال افزایش پیدا کردنه.
این موضوع به فردی مثل اودیسه که به امنیت خودش اهمیت زیادی میده و از مزاحما خوشش نمیاد حس بدی میده و طبع شرور و خشنش رو بیدار میکنه. هاله ی ملایم و معصومش، به آرومی تبدیل به هاله ای سرخ و خصومت طلب میشه اما با دیدن موجودی که حوالی ورودی نشسته از تعجب دهنش باز میمونه.
چیزی که اودیسه میبینه، یامازو هست با ظاهر یک دختر بچه. ظاهرا یامازو تصمیم گرفته که دوباره چهره ی خودشو تغییر بده و هویت فن هونگ یو هی رو دنبال کنه. البته این تصمیم هوشمندانه ای هم هست که بهش کمک میکنه تا خودشو از چشم های فضول و مزاحم دور نگه داره. یو هی بودن به مراتب کم خطر تر از یامازو بودنه.
اودیسه که تا حالا با عمل تغییر چهره، زیاد رو به رو نشده و حساسیتی به انرژی اینطور کارا نداره، باور میکنه که مزاحم فقط یه دختر بچه است که مشغول کتاب خوندنه. موهای آبی و بلند یو هی توی هوا تاب میخوره و سگ صورتی رنگی که در اطرافش پرسه میزنه هم انرژی تهدید کننده ی خاصی نداره. اودیسه تصمیم میگیره تا برای اطمینان یا حتی محض سرگرمی هم که شده به سراغ دختر بچه بره و کمی باهاش صحبت کنه.
سر دسته ی گروهی که همراه اودیسه اومدن، در واقع یه نفوذی از سازمان عمق روابط بشر هست. اون گومی هیروکیچیه که توی مهمونی هه کوئی هم حضور داشت و نقش یه آشپز سادیستی رو بازی میکرد. با علامت اودیسه، او...
کتابهای تصادفی

