بذر کتان
قسمت: 213
چپتر 213
یامازو به آرومی به کالبد فیزیکیش نزدیک میشه. انرژی درونی کالبد فیزیکی به پایین ترین حد خودش رسیده.
«چرا داری گریه میکنی؟» روح آگاه یامازو از کالبد فیزیکیش میپرسه. نگاه اون به کالبد فیزیکیش و آگاهی محدودی که این موجود از زندگی کوتاه زمینیش داره، یک نگاه قدر دان هست؛ هر چی نباشه اون موجودیه که بهش اجازه میده تا اراده ی خودشو در سطح فیزیکی هم اعمال کنه و کیفیت خاصی رو زندگی کنه که هر روحی قادر به تجربه اش نیست.
یامازوی فیزیکی با نگرانی به سینه ی خودش دست میکشه، در واقع قصد داره روحش رو متوجه وضعیت سیستم انرژیکیش کنه. «یکی داره انرژیم رو مثل زالو میخوره. از من کلون میسازن، خودم توی خواب دیدم شون. اونا دارن منو تیکه تیکه میکنن. خیلی عذاب آوره. حس میکنم به لحاظ روانی دارم به هم میریزم.»
روح آگاه یامازو نفس عمیقی میکشه و جلوی خودشو میگیره تا به حال خوده فیزیکیش ترحم نکنه چون شاید بهش حس حقارت بده. «تقصیر تو نیست، این یه موج حمله ی جدیده. یه موجود بعد 21... نمی تونیم در مقابلش کاری کنیم و البته چیزی نمونده که کارش تموم بشه و بره.»
یامازوی فیزیکی نگاهی به نوک انگشتاش میندازه و کم کم آرامش خودشو به دست میاره. «فکر میکردم تقصیر خودمه و کار بدی انجام دادم.»
روح یامازو جواب میده: «خب اگه کار بدی هم انجام بدی برام مهم نیست و قضاوتت نمیکنم. ازت توقع خاصی ندارم.»
یامازوی فیزیکی زیاد متوجه منظور روحش نمیشه. روح دوباره به حرف میاد و توضیح میده: «چند روزی باید ازت فاصله بگیرم، تای چین رو با چهره ی مبدل فرستادم سراغ بای جن. بای جن متوجه نشد اما اون اربابش، دو جی، تقریبا یه چیزایی فهمید. فکر کرد تای چین در واقع خوده من هستم که خودمو شکل یکی از زنای بای جن کردم و رفتم سراغش...»
چهره ی کالبد فیزیکی یامازو در حال پیچیده شدنه. «یعنی تو اول خواستی از تای چین استفاده کنی تا نقش یکی از زنای بای جنو بازی کنه و اونم قبول کرد؟»
«خب آره، اون تو تغییر چهره از من بهتره و مهارت زیادی داره. بای جن هم راحت فریب خورد. ولی دو جی بوی منو از تای چین احساس کرد و اونو به سمت خودش کشوند.» روح یامازو در حال فکر کردن به انگیزه ی واقعی دو جیه.
یامازوی فیزیکی میگه: «دو جی از تو خوشش میاد، من اینو خوب میدونم و حسشو به خودم دیدم. اون از وفاداری من یا در واقع تو، خوشش میاد. میدونستی بای جن روی اون اصلا تسلطی نداره؟ در واقع دو جی هست که به عنوان یه زن، به نوعی سلطه ی تحقیر آمیز به بای جن رسیده.»
روح آگاه یامازو بعد از چند لحظه سکوت توضیح میده: «فکر نمیکنم که واقعا حس تحقیر آمیزی داشته باشه، ...
