بازیکن قاتل
قسمت: 12
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
خب ، از اونجا که امکان داره بازم با ترول ها رو به رو بشم ، بهتره که از این دانجن خارج بشم
به سمت جایی که از اونجا اومدم حرکت می کنم
" اگه اشتباه نکنم ، باید یه پرتال اینجا باشه"
چرا هیچی اینجا نیست.
با استرس و ترس کل اون ناحیه رو بررسی می کنم
لعنتی
لعنتی
لعنییی
کوین یک گوشه می نشیند و دستش رو روی سرش میزاره
" اصلا فکر نمی کردم که این دانجن انقدر تغییر کرده باشه"
آهی از افسوس می کشم و از جایم بلند می شوم ، درسته ، حالا که پرتال خروج نیست ، حتما پرتال خروج بعد از پاک سازی این دانجن باز میشه
میدونم خطرناکه ، ولی تنها راه خروج همینه ، اگه نتونم این پرتال رو پاک سازی کنم ، اینجا می میرم...
و تنها روشی که میشه این دانجن رو پاکسازی کرد ، اینه که یوکی رو تقویت کنم
چون اون در حال حاضر مواثر ترین دارایی من برای مقابله با ترول هاست
راه هایی که برای ارتقاء یوکی دارم ، اینه که سنگ مانایی که از جسد هیولا ها به دست میاد رو به یوکی بدم تا بخوره و تکامل پیدا کنه
البته همین الانم دو مرحله تکامل پیدا کرده ، ولی برای مبارزه با غول آخر باید هنوز قویتر بشیم
اگه امتیازات آمارام رو استفاده کنم ، میتونم قویتر بشم ، ولی حاضرم بمیرم تا اینکه شانس به دست آوردن اون چیز رو از دست بدهم
خب ، فکر کنم بتونیم ترول ها رو اگه تنها باشند شکست بدیم ، ولی اگه تعدادشون بیشتر از یکی باشه ، به احتمال زیاد شکست می خوریم
" خب فعلا فکر کردن به این چیز ها بی تاثیره ، بهتره که شروع به پاکسازی کنیم"
به یوکی که با فاصله ی چند متری ای از من ایستاده بود و با تعجب به من نگاه می کرد گفتم
" یوکی ، جلوتر از من حرکت کن و به هر دشمنی که برخورد کردیم ، اینبار به اختیار خودت با هر روشی که خواستی ، بهش حمله کن"
یوکی با تکان دادن سرش تایید می کنه ، بعد یوکی شروع به حرکت می کنه و من هم پشت سرش حرکت می کنم
حدود صد متری پیاده روی کرده بودیم که...
یک ترول رو دیدم که یک ترول دیگه رو کشته بود و در حال پاره کردن شکمش بود
" اینجا چه اتفاقی داره می افته؟"
می خواستم اون رو بررسی کنم تا بدونم که چیکار میکنه ، ولی یوکی سریعا بهش حمله کرده بود
یوکی با شتاب به سمت ترول رفت و دهنش رو باز کرد و به سرعت سر ترول رو منفجر کرد...
بعد جسم ترول روی زمین بدون هیچ حرکتی افتاد
" چی؟ مگه الان نباید ترمیم میشد؟"
توی بازی ، ترول هایی که سروش به طور کامل از بین میرفت هم به سرعت سرشون بازیابی میشد
" انگار خیلی چیزا هست که تغییر کرده"
ولی خب ، این به سود منه
یوکی با خوشحالی به سمت من میاد و سرش رو جلوی من پایین میاره
چی؟ می خواد که من برای اینکه ترول رو کشته نوازشش کنم؟
با اینکه یه گرگه عولپیکره ولی احساسات لطیفی داره
کوین دستش رو روی سر یوکی گذاشت و اون رو نوازش کرد
بعد از کمی نوازش یوکی ، به سمت دو جسد ترولی که روی زمین افتاده بود می روم
خب ، وقتشه که سنگ مانا ها رو استخراج کنم...
بعد از چند دقیقه هر دو سنگ مانا را استخراج می کنم
[ سنگ مانا رنک F به دست آمد]
[ سنگ مانا رنک E به دست آمد]
خب از چیزایی که گیرم اومد راضیم ، از اونجایی که یکی از سنگ ماناها رو رایگان به دست آوردم مشکلی با اینکه در پایینترین رنک ممکنه هست ندارم
ولی یکم ناامید شدم ، انتظار داشتم که دو تا سنگ مانا رنک E به دست آوردم
سنگ های مانا را مثله دفعه قبل به یوکی می دهم تا بخوره
یوکی به سرعت هر دو سنگ مانا را خورد ، از اونجایی که تکامل های قبلی یوکی به وسیله سیستم انجام شده ، پس سنگ مانایی که قبلا بهش دادم تا بخوره ، استفاده نشده
با این حساب برای اینکه یوکی بتونه تکامل سومش رو انجام بده ، لازمه که حداقل پنج تا سنگ مانا رنک E دیگه بخوره
به هر حال بهتره که به سراغ بقیه بریم
چند قدمی بیشتر راه نرفته بودم که دیدم دو ترول در حال مبارزه با همدیگه هستند
چرا در حال مبارزه با خودشونن؟
به هر حال با دستم به یوکی اشاره کردم که صبر کنه
با اینکه هر دوی ما کاملا پیدا بودیم ، چون مسیر زیادی تنگ بود و جایی برای پنهان شدن نداشت
ولی اون دو ترول کلا حواسشون به ما نبود ، چون در حال مبارزه با همدیگه بودن
صبر کردم و بعد از چند دقیقه یکی از آنها با گرزی که در دست داشت به سر دیگری کوبید وباعث شد که سر ترول دیگر تکه تکه بشود و بمیرد
در اون لحظه به یوکی اشاره کردم تا به ترول برنده حمله کنه قبل از اینکه اون ترول بتونه خودش رو ترمیم کنه
خوشبختانه یوکی توانست با یک ضربه سر ترول رو از بین ببره
خب حالا وقتشه که سنگ های مانا رو استخراج کنم...
نتیجه یکم نا امید کننده بود چون فقط دو سنگ مانا رنک F به دست آوردم
می پرسید چرا نا امید کنندست؟ خب چون هر 10 سنگ مانا رنک F فقط به اندازه یک سنگ مانا رنک E تاثیر گذارند ، و اگه قرار باشه فقط رنک F دریافت کنم ، انجام سومین تکامل یوکی قراره تا ابد طول بکشه
ولی اگه شانس بیارم و یک سنگ مانا رنک D بدست بیارم ، میتونم با استفاده از همون سریعا سومین تکامل یوکی رو هم به انجام برسونم
ولی فکر نکنم اینطور شانسی داسته باشم ، بد شانس بودن من بارها ثابت شده
خب ، با کاری انجام ندادن نمی توانم یوکی رو تکامل بدم ، بهتره سریعتر بروم و سنگ های مانای بیشتری به دست بیاورم
[ صورت فلکی " پرورش دهنده" با لبخندی به شما نگاه می کند]
[ صورت فلکی " پرورش دهنده" پیشنهادی برای شما دارد]
هممم، یعنی چه پیشنهادی داره؟ یکم کنجکاو شدم
[ صورت فلکی " پرورش دهنده" به شما می گوید که اگر قبول کنی که در اینده ای نزدیک کاری برای او انجام دهید ، به شما یک سنگ مانا رنک B می دهد]
چی؟ یک سنگ مانا رنک B؟! ، یک سنگ مانا رنک B به اندازه ده سنگ مانا رنک C ارزش دارد و یک رنک C به اندازه ده تا رنک D و یک رنک D به اندازه ده تا رنک E
یعنی یک سنگ مانا رنک B به اندازه هزارتا سنگ مانا رنک E ارزش داره!!!
واییی ، این واقعا یه شانسه بزرگه
" مطمعنا این پیشنهادت رو قبول می کنم"
[ صورت فلکی " پرورش دهنده" به شما لبخند میزند]
[ صورت فلکی " پرورش دهنده" یک سنگ مانا رنک B برای شما ارسال کرده است]
...اون موقع نفهمیدم که چه انتخاب اشتباهی کردم و قراره چه دردسرهایی رو بخاطر این پیشنهاد تحمل کنم...
سنگ مانا رنک B را سریعا به یوکی می دهم و با هیجان می گویم
" خب یوکی ، سنگ مانا رو بخور"
خیلی براش هیجان زده بودم ، دلم می خواست بدونم که یوکی بعد از خوردن این سنگ مانا چقدر تکامل پیدا میکنه
به محص اینکه یوکی سنگ مانا رو خورد ، دود سفید رنگی کل اونجا رو فرا گرفت و مانع از این میشد که من چیزی ببینم
[ تبریک، موجود احضاری شما سه مرحله تکامل پیدا کرده است]
[دستاورد جدید: شما یک موجود احضاری را پنج مرحله تکامل داده اید
پاداش: موجود احصاری شما ، وارد حلقه سومه جادوی یخ می شود]
واووو ، این پاداش عالیه ، یعنی من الان یه موجود دارم که هم میتونه از نزدیک مبارزه کنه و هم توانایی حمله از راه دور رو داره
با هیجان منتظر بودم که ببینم یوکی بعد از سه مرحله تکامل پیدا کردن ، چه شکلی شده
وقتی دود ها کنار می روند ، چیز عجیبی را می بینم...
" پس یوکی کجاست؟!!"
یک دختر با موهای نقره ای کوتاه و همچنین با گوش های سگی و یک دم سفید رنگ که مانند دم سگ است ، و همچنین کاملا برهنه است روی زمین نشسته است
دختر ، یه لحظه صورتش رو می چرخونه و من رو میبینه که با تعجب دارم بهش نگاه می کنم
دختر لبخند می زنه و با هیجان روی من می پره و من رو محکم بغل میکنه و میگه
" ارباببب"
هنوز از این اتفاقات متعجبم ، و حالا دوتا چیز گرد و بزرگ و نرم در حال برخورد به من هستند
" اینجا داره چه اتفاقی می افته؟؟!!!"
به سمت جایی که از اونجا اومدم حرکت می کنم
" اگه اشتباه نکنم ، باید یه پرتال اینجا باشه"
چرا هیچی اینجا نیست.
با استرس و ترس کل اون ناحیه رو بررسی می کنم
لعنتی
لعنتی
لعنییی
کوین یک گوشه می نشیند و دستش رو روی سرش میزاره
" اصلا فکر نمی کردم که این دانجن انقدر تغییر کرده باشه"
آهی از افسوس می کشم و از جایم بلند می شوم ، درسته ، حالا که پرتال خروج نیست ، حتما پرتال خروج بعد از پاک سازی این دانجن باز میشه
میدونم خطرناکه ، ولی تنها راه خروج همینه ، اگه نتونم این پرتال رو پاک سازی کنم ، اینجا می میرم...
و تنها روشی که میشه این دانجن رو پاکسازی کرد ، اینه که یوکی رو تقویت کنم
چون اون در حال حاضر مواثر ترین دارایی من برای مقابله با ترول هاست
راه هایی که برای ارتقاء یوکی دارم ، اینه که سنگ مانایی که از جسد هیولا ها به دست میاد رو به یوکی بدم تا بخوره و تکامل پیدا کنه
البته همین الانم دو مرحله تکامل پیدا کرده ، ولی برای مبارزه با غول آخر باید هنوز قویتر بشیم
اگه امتیازات آمارام رو استفاده کنم ، میتونم قویتر بشم ، ولی حاضرم بمیرم تا اینکه شانس به دست آوردن اون چیز رو از دست بدهم
خب ، فکر کنم بتونیم ترول ها رو اگه تنها باشند شکست بدیم ، ولی اگه تعدادشون بیشتر از یکی باشه ، به احتمال زیاد شکست می خوریم
" خب فعلا فکر کردن به این چیز ها بی تاثیره ، بهتره که شروع به پاکسازی کنیم"
به یوکی که با فاصله ی چند متری ای از من ایستاده بود و با تعجب به من نگاه می کرد گفتم
" یوکی ، جلوتر از من حرکت کن و به هر دشمنی که برخورد کردیم ، اینبار به اختیار خودت با هر روشی که خواستی ، بهش حمله کن"
یوکی با تکان دادن سرش تایید می کنه ، بعد یوکی شروع به حرکت می کنه و من هم پشت سرش حرکت می کنم
حدود صد متری پیاده روی کرده بودیم که...
یک ترول رو دیدم که یک ترول دیگه رو کشته بود و در حال پاره کردن شکمش بود
" اینجا چه اتفاقی داره می افته؟"
می خواستم اون رو بررسی کنم تا بدونم که چیکار میکنه ، ولی یوکی سریعا بهش حمله کرده بود
یوکی با شتاب به سمت ترول رفت و دهنش رو باز کرد و به سرعت سر ترول رو منفجر کرد...
بعد جسم ترول روی زمین بدون هیچ حرکتی افتاد
" چی؟ مگه الان نباید ترمیم میشد؟"
توی بازی ، ترول هایی که سروش به طور کامل از بین میرفت هم به سرعت سرشون بازیابی میشد
" انگار خیلی چیزا هست که تغییر کرده"
ولی خب ، این به سود منه
یوکی با خوشحالی به سمت من میاد و سرش رو جلوی من پایین میاره
چی؟ می خواد که من برای اینکه ترول رو کشته نوازشش کنم؟
با اینکه یه گرگه عولپیکره ولی احساسات لطیفی داره
کوین دستش رو روی سر یوکی گذاشت و اون رو نوازش کرد
بعد از کمی نوازش یوکی ، به سمت دو جسد ترولی که روی زمین افتاده بود می روم
خب ، وقتشه که سنگ مانا ها رو استخراج کنم...
بعد از چند دقیقه هر دو سنگ مانا را استخراج می کنم
[ سنگ مانا رنک F به دست آمد]
[ سنگ مانا رنک E به دست آمد]
خب از چیزایی که گیرم اومد راضیم ، از اونجایی که یکی از سنگ ماناها رو رایگان به دست آوردم مشکلی با اینکه در پایینترین رنک ممکنه هست ندارم
ولی یکم ناامید شدم ، انتظار داشتم که دو تا سنگ مانا رنک E به دست آوردم
سنگ های مانا را مثله دفعه قبل به یوکی می دهم تا بخوره
یوکی به سرعت هر دو سنگ مانا را خورد ، از اونجایی که تکامل های قبلی یوکی به وسیله سیستم انجام شده ، پس سنگ مانایی که قبلا بهش دادم تا بخوره ، استفاده نشده
با این حساب برای اینکه یوکی بتونه تکامل سومش رو انجام بده ، لازمه که حداقل پنج تا سنگ مانا رنک E دیگه بخوره
به هر حال بهتره که به سراغ بقیه بریم
چند قدمی بیشتر راه نرفته بودم که دیدم دو ترول در حال مبارزه با همدیگه هستند
چرا در حال مبارزه با خودشونن؟
به هر حال با دستم به یوکی اشاره کردم که صبر کنه
با اینکه هر دوی ما کاملا پیدا بودیم ، چون مسیر زیادی تنگ بود و جایی برای پنهان شدن نداشت
ولی اون دو ترول کلا حواسشون به ما نبود ، چون در حال مبارزه با همدیگه بودن
صبر کردم و بعد از چند دقیقه یکی از آنها با گرزی که در دست داشت به سر دیگری کوبید وباعث شد که سر ترول دیگر تکه تکه بشود و بمیرد
در اون لحظه به یوکی اشاره کردم تا به ترول برنده حمله کنه قبل از اینکه اون ترول بتونه خودش رو ترمیم کنه
خوشبختانه یوکی توانست با یک ضربه سر ترول رو از بین ببره
خب حالا وقتشه که سنگ های مانا رو استخراج کنم...
نتیجه یکم نا امید کننده بود چون فقط دو سنگ مانا رنک F به دست آوردم
می پرسید چرا نا امید کنندست؟ خب چون هر 10 سنگ مانا رنک F فقط به اندازه یک سنگ مانا رنک E تاثیر گذارند ، و اگه قرار باشه فقط رنک F دریافت کنم ، انجام سومین تکامل یوکی قراره تا ابد طول بکشه
ولی اگه شانس بیارم و یک سنگ مانا رنک D بدست بیارم ، میتونم با استفاده از همون سریعا سومین تکامل یوکی رو هم به انجام برسونم
ولی فکر نکنم اینطور شانسی داسته باشم ، بد شانس بودن من بارها ثابت شده
خب ، با کاری انجام ندادن نمی توانم یوکی رو تکامل بدم ، بهتره سریعتر بروم و سنگ های مانای بیشتری به دست بیاورم
[ صورت فلکی " پرورش دهنده" با لبخندی به شما نگاه می کند]
[ صورت فلکی " پرورش دهنده" پیشنهادی برای شما دارد]
هممم، یعنی چه پیشنهادی داره؟ یکم کنجکاو شدم
[ صورت فلکی " پرورش دهنده" به شما می گوید که اگر قبول کنی که در اینده ای نزدیک کاری برای او انجام دهید ، به شما یک سنگ مانا رنک B می دهد]
چی؟ یک سنگ مانا رنک B؟! ، یک سنگ مانا رنک B به اندازه ده سنگ مانا رنک C ارزش دارد و یک رنک C به اندازه ده تا رنک D و یک رنک D به اندازه ده تا رنک E
یعنی یک سنگ مانا رنک B به اندازه هزارتا سنگ مانا رنک E ارزش داره!!!
واییی ، این واقعا یه شانسه بزرگه
" مطمعنا این پیشنهادت رو قبول می کنم"
[ صورت فلکی " پرورش دهنده" به شما لبخند میزند]
[ صورت فلکی " پرورش دهنده" یک سنگ مانا رنک B برای شما ارسال کرده است]
...اون موقع نفهمیدم که چه انتخاب اشتباهی کردم و قراره چه دردسرهایی رو بخاطر این پیشنهاد تحمل کنم...
سنگ مانا رنک B را سریعا به یوکی می دهم و با هیجان می گویم
" خب یوکی ، سنگ مانا رو بخور"
خیلی براش هیجان زده بودم ، دلم می خواست بدونم که یوکی بعد از خوردن این سنگ مانا چقدر تکامل پیدا میکنه
به محص اینکه یوکی سنگ مانا رو خورد ، دود سفید رنگی کل اونجا رو فرا گرفت و مانع از این میشد که من چیزی ببینم
[ تبریک، موجود احضاری شما سه مرحله تکامل پیدا کرده است]
[دستاورد جدید: شما یک موجود احضاری را پنج مرحله تکامل داده اید
پاداش: موجود احصاری شما ، وارد حلقه سومه جادوی یخ می شود]
واووو ، این پاداش عالیه ، یعنی من الان یه موجود دارم که هم میتونه از نزدیک مبارزه کنه و هم توانایی حمله از راه دور رو داره
با هیجان منتظر بودم که ببینم یوکی بعد از سه مرحله تکامل پیدا کردن ، چه شکلی شده
وقتی دود ها کنار می روند ، چیز عجیبی را می بینم...
" پس یوکی کجاست؟!!"
یک دختر با موهای نقره ای کوتاه و همچنین با گوش های سگی و یک دم سفید رنگ که مانند دم سگ است ، و همچنین کاملا برهنه است روی زمین نشسته است
دختر ، یه لحظه صورتش رو می چرخونه و من رو میبینه که با تعجب دارم بهش نگاه می کنم
دختر لبخند می زنه و با هیجان روی من می پره و من رو محکم بغل میکنه و میگه
" ارباببب"
هنوز از این اتفاقات متعجبم ، و حالا دوتا چیز گرد و بزرگ و نرم در حال برخورد به من هستند
" اینجا داره چه اتفاقی می افته؟؟!!!"
کتابهای تصادفی

