برگذیدهی خدایان
قسمت: 2
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
اون رو به روی من روی صندلی اش به حالت شاهانه ای نشسته.
افرادی با کت و شلوار سیاه در اطراف او ایستاده اند.
او رئیس یکی از برترین قبیله های این کشور است.
قبیله او ، جهش یافته ها جادوگران زیادی در قبیله خود دارد
او با چشمان آبی رنگ بی احساسش به من نگاه می کنه و از روی صندلی بلند می شود و به سمت من می آید.
با هر قدمی که بر می دارد ، صدای قدم هایش در کارخانه متروکه طنین انداز می شود.
وقتی به نزدیکی من میرسد ، به یکی از زیر دستانش اشاره می کند و مرد سیاه پوش ، یک کاتانا را به او می دهد.
کاتانا را از غلافش بیرون می کشد و تیغه آن را روی گلوی من می گزارد و با لحنی سرد می گوید.
" یا برده من بشو ، یا همین الان بمیر."
با شنیدن این حرفش بسیار خشمگین شدم و دندان هایم را روی هم فشردم و با چشمانی که انگار قصد شکار او را دارم به او نگاه کردم و گفتم.
" حتی مرگ هم بهتر از خدمت به هرزه ای مثل تو هست"
وقتی این حرف را زدم ، چیزی رو زیر گلوی خودم احساس کردم.
وقتی به پایین نگاه کردم ، قطره های خونی را دیدم که روی زمین چکیده است
چند لحظه بعد احساس درد کوچکی در زیر گلوی خود کردم و نفس هایم هر لحظه سنگین تر و چشمانم تار می شد.
چشمانم را بسته بودم و آماده مرگ خودم بودم.
در لحظات آخر صدایی را شنیدم که گفت.
" اگر زندگی دیگری بود ، امیدوارم با هم دشمن نباشیم"
و بعد جسم بی جان من روی زمین افتاد.
اه ، یادم رفت بگم. راستش من هم یه جهش یافته بودم.
می تونید حدس بزنید توانایی من چیه؟
بزارید بهتون یه راهنمایی کنم، توانایی من بهترین توانایی برای زنده موندنه ، ولی نمی تونی با اون کسی از زندگی کسی محافظت کنی.
فهمیدین؟
درسته ، توانایی من نامیراییه، این توانایی به من اجازه می ده ، که در هر 24 ساعت 10 بار از مرگ برگردم .
ولی امروز روز شانس من نبود ، چون این یازدهمین باری بود که توی امروز می میرم.
و فکر کنم اون ها هم این محدودیت من رو می دونستند.
اگه فرصت دیگه ای داشته باشم ، قول می دم که به اوج برسم ، و همه دنیا رو تصاحب کنم.
و دنیا کاملا سیاه شد.
وقتی چشمانم را باز کردم، خودم رو در یک محیط کاملا سیاه دیدم که تا چشم کار می کرد فقط سیاهی بود.
و من در این سیاهی بی انتها معلق بودم.
بعد از گذشت مدتی ، یک کادر سیاه رنگ جلوی من ظاهر شد که توی اون نوشته های سرخ رنگی وجود داشت.
[تبریک می گویم ، شما به عنوان یکی از کاندید های برگزیده خدا انتخاب شده اید]
[به درخواست خدایان ، شما دوباره زنده خواهید شد. لطفا توانایی خود را انتخاب کنید]
همه این اتفاقات کمی عجیب بود ، ولی تا وقتی که بتونم دوباره زنده بشم ، هیچ چیزی مهم نیست.
و یک صفحه دیگر ظاهر شد که در آن نوشته شده بود.
[ 1_ غارتگر: این توانایی به شما اجازه می دهد، توانایی افرادی که حداکثر 10 لول از شما بالاتر هستند را تصاحب کنید.
2_ یادگیری سریع ( نوع نهایی) : به فرد اجازه می دهد هر چیزی را که می بیند در کثری از ثانیه یاد بگیرد ، حتی اگر توانایی منحصر به فرد یا توانایی خط خونی باشد، اما یادگیری هر چیز بهای بسیار سنگینی دارد
3_ رشد سریع( نوع نهایی): به فرد اجازه می دهد EXP که از شکار و کشتن هیولا ها و دیگر موجودات به دست می آورد 20 برابر شود.]
خب ، اگر دقت کنیم ، برای شروع کار گذینه 3 مناسب ترینه و به من اجازه میده ، خیلی سریعتر از بقیه رشد کنم ، اما در طولانی مدت امکان داره افرادی با استفاده از آیتم ها و سایر دارایی های خودشون مقدار EXP دریافتی خودشون رو افزایش بدهند و قویتر از من بشن.
پس گزینه 3 رد می شود.
گزینه 1 خیلی تحریک کننده است ، اما این محدودیتی که دارد ، یکم نا امید کننده است.
پس گذینه 1 نیز رد می شود.
پس من گزینه 2 رو انتخاب می کنم ، چون اگر به بخش " هر چیزی که می بینید" دقت کنید ، می فهمید که این فقط محدود به توانایی ها نمی شود و امکان دارد جادو ها و حتی حرکت ها و هنر های رزمی و خیلی چیز های دیگر رو یاد بگیریم.
و مهمتر از همه شاید بتونم توانایی هیولا ها رو هم یاد بگیرم.
و با صدایی نسبتا بلند می گویم.
" گذینه 2 را انتخاب می کنم"
[ توانایی انتخاب شد]
[ شما به ده سال قبل باز خواهید گشت]
[آغاز رستاخیز... 5% ...27%...92%...100%]
و زندگی جدید من از این لحظه شروع می شود.
افرادی با کت و شلوار سیاه در اطراف او ایستاده اند.
او رئیس یکی از برترین قبیله های این کشور است.
قبیله او ، جهش یافته ها جادوگران زیادی در قبیله خود دارد
او با چشمان آبی رنگ بی احساسش به من نگاه می کنه و از روی صندلی بلند می شود و به سمت من می آید.
با هر قدمی که بر می دارد ، صدای قدم هایش در کارخانه متروکه طنین انداز می شود.
وقتی به نزدیکی من میرسد ، به یکی از زیر دستانش اشاره می کند و مرد سیاه پوش ، یک کاتانا را به او می دهد.
کاتانا را از غلافش بیرون می کشد و تیغه آن را روی گلوی من می گزارد و با لحنی سرد می گوید.
" یا برده من بشو ، یا همین الان بمیر."
با شنیدن این حرفش بسیار خشمگین شدم و دندان هایم را روی هم فشردم و با چشمانی که انگار قصد شکار او را دارم به او نگاه کردم و گفتم.
" حتی مرگ هم بهتر از خدمت به هرزه ای مثل تو هست"
وقتی این حرف را زدم ، چیزی رو زیر گلوی خودم احساس کردم.
وقتی به پایین نگاه کردم ، قطره های خونی را دیدم که روی زمین چکیده است
چند لحظه بعد احساس درد کوچکی در زیر گلوی خود کردم و نفس هایم هر لحظه سنگین تر و چشمانم تار می شد.
چشمانم را بسته بودم و آماده مرگ خودم بودم.
در لحظات آخر صدایی را شنیدم که گفت.
" اگر زندگی دیگری بود ، امیدوارم با هم دشمن نباشیم"
و بعد جسم بی جان من روی زمین افتاد.
اه ، یادم رفت بگم. راستش من هم یه جهش یافته بودم.
می تونید حدس بزنید توانایی من چیه؟
بزارید بهتون یه راهنمایی کنم، توانایی من بهترین توانایی برای زنده موندنه ، ولی نمی تونی با اون کسی از زندگی کسی محافظت کنی.
فهمیدین؟
درسته ، توانایی من نامیراییه، این توانایی به من اجازه می ده ، که در هر 24 ساعت 10 بار از مرگ برگردم .
ولی امروز روز شانس من نبود ، چون این یازدهمین باری بود که توی امروز می میرم.
و فکر کنم اون ها هم این محدودیت من رو می دونستند.
اگه فرصت دیگه ای داشته باشم ، قول می دم که به اوج برسم ، و همه دنیا رو تصاحب کنم.
و دنیا کاملا سیاه شد.
وقتی چشمانم را باز کردم، خودم رو در یک محیط کاملا سیاه دیدم که تا چشم کار می کرد فقط سیاهی بود.
و من در این سیاهی بی انتها معلق بودم.
بعد از گذشت مدتی ، یک کادر سیاه رنگ جلوی من ظاهر شد که توی اون نوشته های سرخ رنگی وجود داشت.
[تبریک می گویم ، شما به عنوان یکی از کاندید های برگزیده خدا انتخاب شده اید]
[به درخواست خدایان ، شما دوباره زنده خواهید شد. لطفا توانایی خود را انتخاب کنید]
همه این اتفاقات کمی عجیب بود ، ولی تا وقتی که بتونم دوباره زنده بشم ، هیچ چیزی مهم نیست.
و یک صفحه دیگر ظاهر شد که در آن نوشته شده بود.
[ 1_ غارتگر: این توانایی به شما اجازه می دهد، توانایی افرادی که حداکثر 10 لول از شما بالاتر هستند را تصاحب کنید.
2_ یادگیری سریع ( نوع نهایی) : به فرد اجازه می دهد هر چیزی را که می بیند در کثری از ثانیه یاد بگیرد ، حتی اگر توانایی منحصر به فرد یا توانایی خط خونی باشد، اما یادگیری هر چیز بهای بسیار سنگینی دارد
3_ رشد سریع( نوع نهایی): به فرد اجازه می دهد EXP که از شکار و کشتن هیولا ها و دیگر موجودات به دست می آورد 20 برابر شود.]
خب ، اگر دقت کنیم ، برای شروع کار گذینه 3 مناسب ترینه و به من اجازه میده ، خیلی سریعتر از بقیه رشد کنم ، اما در طولانی مدت امکان داره افرادی با استفاده از آیتم ها و سایر دارایی های خودشون مقدار EXP دریافتی خودشون رو افزایش بدهند و قویتر از من بشن.
پس گزینه 3 رد می شود.
گزینه 1 خیلی تحریک کننده است ، اما این محدودیتی که دارد ، یکم نا امید کننده است.
پس گذینه 1 نیز رد می شود.
پس من گزینه 2 رو انتخاب می کنم ، چون اگر به بخش " هر چیزی که می بینید" دقت کنید ، می فهمید که این فقط محدود به توانایی ها نمی شود و امکان دارد جادو ها و حتی حرکت ها و هنر های رزمی و خیلی چیز های دیگر رو یاد بگیریم.
و مهمتر از همه شاید بتونم توانایی هیولا ها رو هم یاد بگیرم.
و با صدایی نسبتا بلند می گویم.
" گذینه 2 را انتخاب می کنم"
[ توانایی انتخاب شد]
[ شما به ده سال قبل باز خواهید گشت]
[آغاز رستاخیز... 5% ...27%...92%...100%]
و زندگی جدید من از این لحظه شروع می شود.
کتابهای تصادفی

