قسمت 116: استعداد

صبح روز بعد، دانش آموزان کلاس سایه خاکستری در همان ساختمان جمع شدند تا در درس دوم خود شرکت کنند.

تادئوس استاد دوره بود و با لبخند در مقابل جوانان سخنرانی می‌کرد.

«شما باید بدونید که رون‌ها نوعی کتیبه هستن. زمینه‌هایی که میشه در اونا کتیبه‌ها رو اعمال کرد نامحدوده. شما می‌تونید یک اسلحه رو حکاکی کنید و به کمکش تیغه‌ای به دست میارید که می‌تونه هر چیزی رو سوراخ کنه. می‌تونید کشتی رو برای پرواز کردن توسعه بدید. میشه رون‌ها رو برای انتقال از راه دور تغییر داد و بسیاری موارد دیگه. مهم‌ترین موردی که باید به‌خاطر بسپارید تا فهم قضیه ساده بشه اینه که طلسم‌ها هم نوعی کتیبه و قابل حکاکی شدن هستن.»

او درس مربوط به کتیبه‌های کلی را برگزار می‌کرد. نوآ به آنها علاقه خاصی داشت. پس از ماجراجویی در بعد جداگانه، او واقعاً قدرت استادان کتیبه را درک کرده بود.

زمینِ ارثیه به طور کامل از رون‌ها ساخته شده بود. دیوار دفاعی خانواده بالوان دارای رون‌هایی بود که می‌تونست از عمارت در برابر حمله اژدها محافظت کنه. شمشیرهای من کتیبه‌هایی دارن که می‌تونن به‌صورت خودکار ترمیم بشن. این قدرت خیلی مفیدیه. باید بفهمم چطوری کار می‌کنه!

«با این حال، شرایط برای موفقیت در این هنر بسیار سخته.»

تادئوس به سمت روث و ایگی نگاه کرد و به نشانه تایید سری تکان داد.

«یک مکتب اصلی در مورد فرآیند کتیبه‌ها وجود داره که به اون "همسویی با نفس" میگن. این مکتب عبارت از اینه که بتونیم نوسانات نفس رو بخونیم و بعد اونو به شکل مادی در بیاریم. برای مثال، من در رون‌های فضایی تخصص دارم. به این معنی که هر بار من می‌خوام یکی از اون جادوهای فضاییم رو ایجاد می‌کنم، باید در ذهنم به‌صورت دقیق رفتاری رو که نفس باید در طول فرایند ایجاد از خودش نشون بده رو در ذهنم مادی‌سازی کنم.»

سپس دستش را باز کرد و یک رون طلایی کوچک از آن بیرون آمد. آن را شکست و نوری کورکننده او را احاطه کرد.

وقتی نور خاموش شد، او ناپدید شده بود.