قسمت 119: دارایی

نوآ چشمانش را باز کرد.

تصویرش روی زمینِ که از آینه منعکس شده بود، او را به آرامی به واقعیت بازگرداند.

در چشمانش، انعکاسِ درخشندگی ستارگانِ آسمان چنان می‌درخشید که انگار جزئی از آن شده باشد.

پس، این چیزیه که هستم.

او پس از آزمون درک عمیق‌تری از ماهیت واقعی خود داشت.

در جستجوی بی پایان برای قدرتی بالاتر؛ به‌نظر می‌رسه حتی آسمان ​​هم نمی‌تونه جاه طلبیم رو سرکوب کنه.

نگاهش را بالا برد تا به آسمان نگاه کند.

فقط سقفِ شفاف ساختمان قابل مشاهده بود، اما چشمان نوآ به نظر می‌رسید که از درون به آن نگاه می‌کند.

مردم و دوباره متولد شدم. سرکوبم کردن و با روش خودم سرکوبشون کردم. من نه مقید قانون بشر هستم و نه اراده‌ی آسمان.

فهرستی در دریای هوشیاری او ظاهر شد که نام دوره‌ها و نگرش او روی آن‌ها به تصویر کشیده شده بود.

«هماهنگی با نفس: "بسیار ناسازگار"، حدسش رو می‌زدم.»

نوآ با دقت فهرست را خواند.

او دریافت که اگر روی دروس خاصی تمرکز کند، توضیحی برای تعیین کردنِ آزمون ظاهر می‌شود.

طبیعت من در تضاد عمیق با عدالت آسمان و زمینه که احتمالاً همین هم مانع از شنیدن حرف‌هاشون میشه.

استعداد من در کیمیاگری متوسطه، به‌نظر می‌رسه طبیعت من با بعضی از رویه‌های این هنر در تضاده.

او به دنبال برچسب "بسیار سازگار" بود و تنها دو دوره را پیدا کرد که دارای آن بودند.

دوره‌ی نبرد واقعی رو کاملاً می‌دونستم، به هر حال قرار بود توی دوره‌ش شرکت کنم. با این حال، "ایجاد عنصر" چه موضوعیه؟

مورد دوم، تنها دوره‌ی دیگری بود که طبق آزمون، او در آن استعداد بالایی داشت.

نوآ روی نام آن متمرکز شد و خطی از متن ظاهر شد.

«از آنجایی که طبیعت شما به شدت با اراده‌ی جهان در تضاد است، روش کتیبه‌نگاری "ایحاد عنصر" برای شما مناسب‌ترین گزینه است.»

اوه، این یه روش دیگر برای ایجاد کتیبه و حکاکیه. انگار شانسم برای تبدیل شدن به یه استاد کتیبه صفر نیست.

نوآ به اطرافش نگاه کرد و دید که دیگر دانش آموزانِ حاضر اتاق نیز به فکر فرو رفته بودند.

او بلند شد و به سمت مگان رفت و وقتی به او رسید یک تعظیم کوچک انجام داد.

«الان اجازه دارم فهرست موجودی رو...