قسمت ۱۸۳: خرابی‌ها

نوآ قبل از رسیدن به انتهای مرداب، نیم روز پرواز کرد. او به بیرون از لانه جانوران جادویی، روی یکی از درختان جنگل ملو نشسته بود.

باران همچنان از آسمان می‌بارید و انگار قصد نداشت به این زودی تمام شود. با این حال، نوآ به این موضوع اهمیتی نداد و به سادگی دو بازوی بریده شده را بازرسی کرد.

روی هر یک از آنها یک حلقه فضایی وجود داشت و نوآ قبل از اینکه بقایای دوریس را با دود سیاهش بپوشاند، هر دو حلقه را گرفت و پس از چند لحظه، از دوریس فقط وسایل حلقه‌ی ذخیره‌سازی‌اش باقی مانده بود.

او سرعت شکار کمی داشت اما یک هفته در باتلاق مانده بود و دستاوردهای او نمی‌توانست اندک باشد. از طرفی نوآ نمی‌خواست به لانه مارمولک‌ها برگردد و از طرف دیگر هم نمی‌توانست روزگارش را با چهل عدد شکار سپری کند.

در آن زمان به موجودات رتبه ۴ دیگر هم درباره‌ی حضورش هشدار داده شده که این یعنی نوآ نمی‌توانست آزادانه مثل قبل شکار کند.

با این حال، دو ماه آماده‌سازی برای جعل بسیار کوتاه بود، پس او به لاشه‌های بیشتری برای پر کردن سهمیه‌هایش نیاز داشت.

نوآ اولین حلقه فضایی را بررسی و از انرژی ذهنی خود برای پاک کردن حلقه باقی مانده دوریس استفاده کرد.

هیچ محافظ اضافی برای حلقه‌ی او وجود نداشت و از آنجایی که مالک قبلی مرده بود، اثر قدرت دوریس ضعیف و ناچیز بود.

«همم بد نیست، اون در واقع کاملا آماده بوده.»

پهنای حلقه پنجاه متر مکعب بود و هم‌سطح با بزرگترین حلقه نوآ. در داخلش نیز معجون‌ها و قرص‌های موقعیتی زیادی وجود داشت که‌ بیشتر موقعیت‌های خطرناک که یک شکارچی می‌توانست در آن قرار بگیرد را پوشش می‌دادند.

«اوه، این یکی رو میشه در برابر سم استفاده کرد، این یکی برای سوختگی خیلی مفیده، حتی می‌تونه بلافاصله خونریزی رو متوقف کنه. خوب، دوریس واقعاً یک شکارچی آماده بوده.»

نوآ در مورد معجون و امثال آن متخصص نبود، اما در موردشان آموزش‌های کلی را دیده بود.

آکادمی نمی‌توانست از تدریس چنین منابع مهمی غافل شود، تنها به این دلیل که دانش آموزی در کیمیاگری استعداد نداشت.

همراه با آن اقلام و ده هزار ...