قسمت ۱۹۰: وندور

نوآ هرگز فراموش نمی‌کرد که سربازان خانواده مولوس چگونه از ورود او به آزمون ورودی آکادمی جلوگیری کردند.

کنجکاوم که بدونم اون جادوگر عنصر باد هم اونجا میاد تا ازش محافظت کنه یا نه. باید مبارزه جالبی بشه...

برگه‌ها توضیح می‌دادند که چگونه ساموئل پس از خریدش از فهرست موجودی، قصد ترک آکادمی را داشته اما در عوض با روش‌های مختلف از این کار باز مانده بود.

این احتمالا نقشه‌ای از طرف سلطنتی‌ها بوده، اونا به زمان نیاز داشتن تا گروهی رو برای ماموریت جمع کنن...

هدف مأموریت به وضوح در برگه‌ها ذکر شده بود.

[کپی‌های تکنیک‌ها رو بازیابی و دانش‌آموزی که جرأت کرده به طرحی علیه سلسله سلطنتی بپیونده رو بکشید.] اونا باید واقعاً از این موضوع عصبانی باشن. مشخصاً نیازی نمی‌بینن که به ساموئل ترحم بشه، شرط می‌بندم که اون واقعاً نمی‌دونه که در چه دردسری قرار گرفته.

نوآ سرش را تکان داد و به حماقت آن مرد جوان فکر کرد، او واقعاً نمی‌توانست بفهمد که چگونه اکثر اشراف زاده‌ها انقدر احمق هستند.

یک ماه دیگه، شهر وندور، می‌خانه سه کوزه. این نقطه تجمع تیم منه.

نقشه دقیقی وجود داشت که بهترین مسیر برای رسیدن به شهر تعیین شده را نشان می‌داد.

یک ماه... شاید برای انجام دادن جعل زمانم کافی باشه.

تا آن زمان استخوان‌های آفتاب پرست نامیرا در خون او تصفیه می‌شد و قبل از اینکه مجبور شود برای رسیدن به وندور حرکت کند، حدود دو هفته فرصت داشت تا بتواند به آزمایشاتش ادامه دهد.

با این حال می‌شد از آن زمان تا جایی که می‌توانست برای افزایش دادن قدرتش استفاده کند.

شرط بستن روی جعل عنصری خیلی کار خطرناکیه، حداقل برای توانایی فعلی من. فقط باید استخونارو ول کنم تا خودشون اصلاح ب...