در یک طرف، اشراف زادگانی بودند که قدرت بیشتری می‌خواستند و مایل بودند تا خانواده الباس را از سلطنت خلع کنند.

آنها سعی کردند واکنش خانواده سلطنتی را بررسی کنند تا خط حکومت آنها را بفهمند و یکی از وارثان یک خانواده بزرگ نجیب را برای این مأموریت فرستادند.

در مقابل آن هم خانواده‌های سلطنتی بودند که می‌خواستند کنترل خود را بر رعایای را حفظ کنند. آنها نمی‌توانستند شخصاً به گروه ساموئل حمله کنند زیرا انجام این کار منجر به غوغای عمومی می‌شد، اما می‌خواستند رشد سایر خانواده‌های نجیب را نیز محدود کنند.

به همین دلیل از جنایتکارانی که جمع می‌کردند برای ایجاد یک ارتش پنهان استفاده کردند.

در دنیایی که ریشه و اسم بیشتر آینده شما را تعیین می‌کرد، افراد زیادی بودند که قوانین را زیر پا گذاشتند تا قوی‌تر شوند.

آن افراد همان‌افراد تحت کنترل شاخه تادئوس از خانواده سلطنتی بودند. نوآ به وضوح درک کرد که چرا سلطنتی‌ها نیاز به ایجاد چنین ارتشی داشتند.

«خانواده‌های نجیب خیلی زیادن. مهم نیست که چقدر قوین یا برای مدت زمانی منابع دارن، یک خانواده نمی‌تونه با صدتا از اونا برابری کنه. با این حال، اگه سلسله سلطنتی موفق بشه که از مجرم‌ها سرباز بسازه، ارتش قابل مصرف کاملی رو به دست میاره و مشکل عددی رو برطرف میکنه...»

نوآ نمی‌خواست برای مدت طولانی در آن مکان بماند، اما او حداقل به چند ساعت نیاز داشت تا از خستگی‌اش از نبرد بهبود یابد.

دریای هوشیاری و دانتیان او تقریباً خالی بود، او به زمان نیاز داشت تا دوباره آنها را پر کند.

خوشبختانه، او معجون‌های کافی برای استفاده داشت که تا حد زیادی سرعت بهبودی او را افزایش می‌داد.

«از من به عنوان مهره در بازی‌های سیاسی اونا استفاده شد. سلطنتی‌ها می‌خواستن قدرت نیروی جدید خودشون رو آزمایش کنن در حالی که اشراف می‌خواستن ببینن...