زندگی نوآ بسیار جذاب شده بود.

او همچنان روال تمرینی معمول خود را در اکثر مواقع حفظ می‌کرد، اما در فواصل زمانی مشخص، حضور او در گروه شکار کرت برای سازماندهی و برنامه ریزی ماموریت بعدی آنها خواسته می‌شد.

آنها معمولاً دو بار در ماه و فقط در مناطق خطرناک شکار می‌کردند و مطمئن بودند تعداد جانوران جادویی رتبه ۴ خیلی زیاد نباشد.

بالاخره نوآ برای آنها بار سنگینی بود، آنها نمی‌توانستند خطری را به جان خریده و توسط چندین موجود قوی دوره شوند.

به همین دلیل هم تمرکز آنها روی دسته‌های منزوی در مناطق خاص بود، آنها باید مطمئن می‌شدند که هیچ اتفاق غیرمنتظره‌ای نمی‌تواند رخ دهد.

هرچند باید گفت که نوآ کاملاً بی‌فایده نبود.

گروه زود متوجه شدند که در مرحله برنامه‌ریزی، بینش او در مورد رفتار جانوران جادویی بسیار ارزشمند است، به‌طوری که آدا اغلب نظر او را خاستار می‌شد.

زمانی بود که آنها باید با دو دسته از سگ‌های شکاری جهنمی روبرو می‌شدند که هر دو توسط یک جانور جادویی رتبه ۴ هدایت می‌شد.

نوآ به دو خواهر با استعداد آتش پیشنهاد داد تا آتشی درست کرده و اجازه دهند جانوران جادویی‌با آن سرگرم شوند.

سگ‌های جهنمی ذاتاً جذب آتش می‌شدند زیرا این غذای آن‌ها بود و چیزی که توسط طلسم ایجاد می‌شد در چشمانشان لذیذ به‌نظر می‌رسید.

نوآ می‌دانست که حتی در حضور انسان‌ها، آن‌ها آتش را در اولویت قرار می‌دهند و برای آن با گله مخالف هم می‌جنگند.

این پیشنهاد به گروه اجازه داد تا به جای عقب‌نشینی و ترک شکار، دو جانور جادویی رتبه ۴ را با موفقیت شکار کنند.

یک بار دیگرهم ، آنها در ردیابی یک کرم خزدار رتبه ۴ که به منطقه کم خطر نزدیک شده بود، مشکل داشتند و حضور آن محیط را به خطر می‌انداخت.

نوآ پیشنهاد داد طعمه‌ای با دسته‌ای از جانوران جادویی از نوع مورچه بسازند که غذای مورد علاقه آن کرم بود.

صد البته که طعمه کاملاً کارامد بودو کرم خزدار نتوانست در برابر وسوسه آن غذا مقاومت کرده و خود را در معرض شکارچیانی قرار داد که قادر به شکست آن بودند.