قسمت ۲۶۷: تکرار

نوآ حرکت خود را به سوی کشور افرانا از سر گرفت.

مراکز قدرت او بهبود یافته و او مسیری را که باید طی کند مشخص کرده بود، ماندن در نزدیکی مرز امپراتوری فقط شانس لو رفتنش توسط سلطنتی‌ها را افزایش می‌داد.

راه به سمت افرانا طولانی بود، نوآ باید از بسیاری از کشورها و مناطق خطرناک عبور می‌کرد، مناطقی که او فقط اطلاعات کمی از آنها داشت.

با این حال، این به مراتب بهتر از وضعیت اولیه او بود.

«این کشور اساساً خالی از سکنه‌ست، این‌جاها فقط مناطق خطر وجود داره و با این حال، من باید سکونتگاه های انسانی بیشتری رو در کشور بعدی پیدا کنم.»

نوآ در حالی که با ریتم عجیبی راه می‌رفت، اطلاعات روی نقشه را در ذهنش مرور کرد.

قدم‌های کوتاه برمی‌داشت و ناگهان شتاب می‌گرفت، سپس مکرراً پاهایش را به زمین می‌کوبید.

اگر کسی اعمال او را تماشا می‌کرد به او برچسب دیوانه می‌زد.

با این وجود، نوآ در واقع در حال تمرین بود. او خطوط نمودار طلسم گام سایه را که جلوه محرکه دایره های سیاه را ایجاد می‌کرد جدا کرده و در حال حاضر سعی می‌کرد آن خطوط را با بدن خود بازسازی کند.

آنچه او در مورد ایجاد تکنیک‌ها می‌دانست فقط تئوری‌ها و سوابق تهذیب‌گرانی از گذشته بود که در آن کار موفق شده بودند، واقعا روش مشخصی برای آن کار وجود نداشت.

هر تکنیک جدید برای تهذیب‌گر‌ی که آن را ایجاد می‌کرد بسیار شخصی بود، نگرش او را در طول فرآیند خلقت و ترجیحات او را منعکس می‌کرد پس مطمئناً روش ثابتی برای آن رویه وجود نداشت که همه بتوانند از آن استفاده کنند.

با این حال، مشخص شد که سه مرحله اصلی وجود دارد: انزوا، آزمایش و کمال.

مرحله انزوا بخشی را نشان می‌دهد که تهذیب‌گر تصمیم می‌گیرد و تأثیراتی را که تکنیک او باید داشته باشد شناسایی کند، به این ترتیب به این اسم نامیده می‌شود، زیرا اغلب تهذیب‌گر‌ها بخش...