قسمت ۲۶۸: زنجیرها

حرکت نوآ کمی سریعتر شد.

افزودن نفس به حرکت او کار سختی نبود، او فقط باید حرکات بدنش را با آن هماهنگ می‌کرد.

با این حال، نتایج از قبل شروع به راضی کردن او کرده بودند.

نوآ با سرعت معمولی می‌دوید اما هر بار که با حرکتی که حفظ کرده بود دو پایش را دو دفعه به‌ترتیب روی زمین می‌کوبید، ناگهان سرعتش افزایش پیدا می‌کرد.

این احساس درستیه ولی من هنوز از شتابی که می‌تونم با استفاده از تمام قدرت بدنم به دست بیارم فاصله زیادی دارم.

او بدن رتبه ۴ داشت و یک هنر رزمی ضعیف نمی‌توانست به او سودی واقعی برساند.

این یکی از مسائل مربوط به استفاده از نمودار طلسم رتبه صفره و اگه خودم رو به تقلید ساده محدود کنم، فقط می‌تونم تا حدودی قدرت مشابهی به دست بیارم.

نوآ هیچ استفاده‌ای از یک هنر رزمی با قدرت طلسم رتبه صفر نداشت، او به چیزی نیاز داشت که بتواند با سه فرم آشورا مطابقت داشته و با آن به‌صورت مناسبی کار کند تا برایش مفید باشد.

«خوب، اگه سعی می‌کردم با نمودارهای پیچیده تری کار کنم، هنوز در مرحله انزوا بودم.»

نتایج سریع نوآ بیشتر به دلیل سادگی طلسمی بود که از آن تقلید می‌کرد، سخت کوشی و فداکاری او فقط به کوتاه کردن زمان این روند کمک می‌کرد.

«فرمم اساسا تنظیم شده، الان باید ببینم تا چه حد می‌تونم با اون پیش برم و بعد برخی تغییرات رو داخلش اعمال کنم.»

نوآ با رسیدن به محدودیت‌هایی که تقلید طلسم می‌توانست ایجاد کند و سپس اصلاحش برای افزایش قدرت آن‌ها، می‌دانست که باید چه کار کند.

سفر او بی‌سر و صدا ادامه یافت.

نوآ روزهای خود را صرف کارهایی می‌کرد که بیشتر دوست داشت، احساس قوی‌تر شدن مراکز قدرتش پس از هر جلسه تهذیب، بسیار قلب و روحش را آمار و خرسند می‌کرد.

چهار ماه فرار اصلاً به او اجازه تمرین نداده و با توجه به اعتیادش به تهذیب ضربه بزرگی به روحیه او وار...