قسمت ۲۸۷: موج اول

جنگ آغاز شد.

هزار سرباز به سمت هزار سرباز دیگر حمله کردند، هر دو طرف با سرعت زیادی به یکدیگر نزدیک می‌شدند.

تشخیص افراد امپراتوری کار سختی نبود. آن‌ها لباسی بر تن داشتند که نماد یک شیر بالدار بر آن دوخته شده بود.

با این حال، نوآ روی موج سربازان آبی که قرار بود با او برخورد کنند تمرکز نکرد، توجه او به سربازان قرمز درست پشت سر آنها بود.

نوآ با احتیاط فکر کرد: «موج اول طلسم‌ها الان شروع میشه.»

طلسم‌ها قوی‌ترین اسلحه‌های تهذیب گران بودند، بدیهی بود که در آن جنگ از آنها استفاده می‌شد.

با این حال، طلسمها معمولاً دامنه وسیعی از تخریب داشتند، به احتمال زیاد در آن موقعیت به متحدان همدیگر آسیب می‌رسانند.

به همین دلیل لحظه قبل از درگیری دو ارتش تنها لحظه‌ای بود که می‌شد آزادانه از آنها استفاده کرد

نورهای رنگارنگ از دو طرف می‌درخشیدند، تهذیب گران هر دو ارتش حملات جادویی دوربرد خود را علیه سربازان نزدیک انجام می‌دادند.

گلوله‌های آب، گلوله‌های آتشین، جانوران به هر شکل و رنگ، قطعه‌های یخی، رعد و برق، گلوله‌ها و خیلی چیزهای دیگر از هر دو طرف ایجاد و پرتاب می‌شدند.

سربازان کشور اودریا سازماندهی شده بودند، آنها به‌طور موثر طلسمهای دفاعی و تهاجمی را بین خود تقسیم می‌کردند.

در عوض، کسانی که از امپراتوری بودند، بیشتر به امنیت شخصی خود اهمیت می‌دادند و طلسمهای دفاعی را بسیار بیشتری از آن چیزی که لازم بود فعال می‌کردند.

در اثر برخورد آن تعداد بی‌شمار طلسم، انفجاری لرزان در دره طنین انداز شد.

زمین لرزید و زمین تحت آن مقدار انرژی متلاشی شد، حملات مشترک دو هزار تهذیب‌گر برای آن دره بسیار زیاد بود.

با این حال، رون‌های اطراف به زمین کمک کرده و باعث می‌شدند که به بتوانند در برابر لرزش حملات ایجاد شده در دره‌مقاومت کنند.

داد و فریاد از هر دو طرف شنیده می‌شد، هر چقدر هم که سربا...