قسمت ۲۹۷: ناپایداری

«من فوراً شروع به کار میکنم، شما یک اتاق تقویت شده در این نزدیکی دارین؟»

نوآ احساس بی‌قراری می‌کرد، او هرگز به این همه مواد دسترسی نداشته و ذهنش صرفاً با نگاه کردن به آن‌ها انرژی می‌گرفت.

«نه، ما هرگز واقعاً یکی در نزدیکی انبار موجودی نیاز نداشتیم. می‌تونم به کسی دستور بدم که اونا رو برای تو بیاره، فقط یک لیست به من بده.»

نوآ در حالی که به برخی از اجساد نزدیک می‌شد تا وضعیت آنها را بررسی کند، سری تکان داد.

آنها به وضوح قدیمی بودند، اما هوز می‌شد تا حدودی از مهمترین قطعات استفاده برد، او فقط باید قسمت‌های پوسیده را در طول جعل حذف می‌کرد.

«من به فهرست‌بندی کامل این لاشه‌ها نیاز دارم، رتبه و وضعیت اونا هم باید به اطلاعاتشون اضافه بشه.»

«این مشکلی نیست. ساختار از قبل اون ویژگی‌ها رو ارزیابی می‌کنه، ما فقط باید یک نسخه کتبی تهیه کنیم تا تو اون رو بررسی کنی.»

لیزا به راحتی با خواسته‌های نوآ موافقت کرد.

«پس من به اتاقم بر می‌گردم، باید آماده بشم.»

نوآ به اتاق تقویت شده خود بازگشت.

دورنمای انجام چنین جلسه فشرده جعلی او را در روحیه خوبی قرار داده بود.

او با خوشحالی از آموزش رایگانی که لیزا به او پیشنهاد داده بود استقبال کرد، توانایی‌های او در این روش فقط از آن سود می‌برد.

همچنین از آنجایی که روش جعل عنصری تنها شانس واقعی او در ایجاد تکنیک‌های رتبه بالاتر بود، بدش نمی‌آمد که پایه‌های خود را در آن تقویت کند.

«من نمی‌دونم چطوری باید ادامه بدم...»

نوآ در حالی که نفس را در دریای هوشیاری خود جذب می‌کرد، شروع به فکر کردن در مورد آیتمی کرد که قرار بود برای مسلح کردن سربازان بسازد.

یک جلسه جعل طولانی در حال شروع بود، او قبل از رسیدن مواد به مقدار زیادی نفس بی‌ضرر نیاز داشت.

اولین موردی که در ذهنش ظاهر شد سوزن ماه بود.

او قبلاً با فرم آن تجربه داشت و همچنین ایجاد و استفاده از آن نیز واقعا ساده بود.