قسمت ۳۴۶: خجالتی

«این کار به خودی خودش نیازمندِ به یه اراده قویه...»

نوا همچنان مشغول فکر کردن راجب مشکلی هست که در ابداع تکنیک‌ها با روش حکاکی خود دارد.

دوی سایه یک هنر رزمی بود که هم از ترسیم‌های از قبل موجود و از معنای شخصی استفاده می‌کرد، هیچ کدام از آن عناصر به تنهایی برای رسیدن به رتبه چهارم کافی نبود.

با این حال، نتیجه نوا این بود که فقط از معنای شخصی استفاده کند!

«فقط مسئله‌ی اراده قوی نیست، بازم من باید از دریای آگاهیم استفاده کنم که به معانی دیکته کنه خودشون رو با نفس بهشت و زمین یکی کنن که بیشتر یه توهم به نظر میاد تا واقعیت.»

نفس بهشت و زمین معنای مختص به خود را داشتند ولی شکل مشخصی نداشتند.

تهذیب گرانی که تکنیک‌ها و طلسم‌ها را ایجاد می‌کردند، می‌توانستند آن معنا را در قالب ترسیم یا حکاکی بنویسند تا بتوانند اثرات مورد نظر را ایجاد کنند.

اگرچه، نوا در فکر این بود که چیزی را از اول ابداع کند، برای همین از ذهنش به عنوان وجودی مستقل استفاده میکرد تا چنین معناهایی را بسازد.

«حداقل با این وضعیتی الان دارم غیر ممکنه. من هنوز یه انسان‌ام، اینا کارایی هستن که جن‌ها یا خدایان انجام میدن، من نمی‌تونم امیدوار باشم که با رتبه ۳ دریای آگاهی خودم کاری به این شگفت انگیزیُ انجام بدم. فک کنم برای الان این نتیجه گیری بسه.»

نوا به فکر کردن خود پایان داد و تصمیم گرفت این موضوع را تا زمانی که ذهنش قوی‌تر شود متوقف کند.

او سپس از مطالعه ترسیم‌های طلسم‌های خود منصرف شد، اگر قرار بود در آینده از روش دیگری استفاده کند، نیازی به تلف کردن زمان و به خطر انداختن حیطه روحی خود نبود، او به راحتی می‌توانست بعداً جداسازی خطوط ترسیم‌هارا از سر بگیرد. البته اگر او نیاز به انجام این کار داشت.

روزهای او دوباره پوچ شد، نوا در حالی که صبر میکرد، تا به روش تهذیب جدید خود عادت کند بدون هیچ هدف خاصی به تمرین هنر‌های رزمی خ...