نوآ از بسیاری از جزئیات کوچک در مورد تهذیب‌گران زیر دست خود آگاه بود، به ویژه کسانی که از فرقه شیاطین تعقیب می آمدند، در نهایت او شاهزاده شیطان بود. بروس وقتی متوجه شد که سارا احتمالاً نمی‌توانست به تهذیب ادامه دهد، دست از رسیدن به درجات قهرمانانه برداشته بود، او نمی‌خواست ببیند زنی که دوستش داشت در دوران کهولت است در حالی که برای قدرت تلاش می‌کرد بمیرد. با این حال، زمانی که نوآ معجون‌های بدست آمده در ارثیه را با فرقه تقسیم کرد، راه حلی برای وضعیت او ظاهر شد. شیطان آسمانی منابع را تا رتبه پنجم رها کرده بود، تعمیر دانتیان یک تهذیب کننده رتبه ۳ پس از دسترسی به یکی از آن داروهای قدرتمند آسان بود. البته، داروها فقط از طریق امتیازهای شایستگی قابل خرید بودند، سازمان‌های زیرزمینی در حال جنگ بودند، فرقه مجبور بود تهذیب‌گران خود را تشویق کند تا شایستگی‌های جنگی را برای به دست آوردن آنها جمع‌آوری کنند. بروس آن شانس را از دست نداد، او می خواست سارا را شفا دهد و همچنین نمی خواست از صفوف قهرمانانه تسلیم شود، او مانند یک دیوانه در خط اول دفاعی علیه کشور پاپرال جنگید و با موفقیت امتیازات شایستگی کافی برای خرید یک داروی درمانی رتبه ۴ را جمع آوری کرد. در پایان سارا شفا یافت و آنها توانستند با هم به سفر تهذیب خود ادامه دهند. این نتیجه باعث شد که بروس احساس قدردانی عمیقی نسبت به نوآ داشته باشد، او در درخواست موقعیت نگهبان جزیره نوزده تردید نکرد، وقتی متوجه شد که نوآ در آنجا مستقر است، احساس کرد باید به نحوی برای او جبران کند. نوآ می‌دانست که بروس اکنون بخشی از نگهبانان شخصی اوست، ساختمان‌های کوچکی در اطراف عمارت وجود داشت که نگهبانان می‌توانستند در آنجا تهذیب کنند و استراحت کنند تا نیازی به زندگی در جایی که نوآ بود نداشته باشند. «اطراف رو به من نشون بده...» نوآ در حین گفتن این جمله سر تکان داد، زما...