سال‌ها گذشت و مجمع‌الجزایر مرجانی با سرعت زیادی توسعه یافت. بزرگترین مشکل در سفر تهذیب کمبود منابع بود و کندو اکنون موجودی ادغام شده همه شاخه‌های خود را در اختیار داشت، طلسم ها، روش‌های تغذیه و تکنیک‌های تهذیب بیش از حد فراوان بود. این امر، همراه با یک سیستم شایستگی نسبتاً سست، به تهذیب‌گران تازه ثبت نام شده و اعضای قبلی سازمان‌های زیرزمینی اجازه ‌داد تا با سرعت بالا پیشرفت کنند، مأموریت‌های کافی برای برآوردن تقاضای امتیازات جمعیت کوچک باقی مانده در مجمع‌الجزایر وجود داشت. تعداد تهذیب‌گران نمی‌توانست در چنین مدت کوتاهی رشد کند، اما کیفیت آنها به شدت افزایش یافت، حتی تهذیب‌گران قهرمانی نیز به لطف منابع بازیابی شده در ارثیه، قدرت خود را افزایش دادند. نوآ در آن دوره توسعه هرگز از خانه خود خارج نشده بود. موقعیت شاهزاده شیطان به کار خاصی مرتبط نبود، پس از ادغام سازمان‌های زیرزمینی، بیشتر شبیه به یک موقعیت افتخارآمیز شده و نوآ را از هر وظیفه‌ای رها می‌کرد، اما قادر به درخواست هر نوع منبعی از موجودی بود. عمارت او دارای مناطق آموزشی خاص برای هر مرکز قدرت بود و او کمبود منابع نداشت، غیرممکن بود که قدرت او در آن دوره طولانی انزوا ثابت بماند. چهار سال باید می گذشت تا او احساس اجبار به بیرون آمدن از مکان خود کند، مشکلی وجود داشت که توسط روی یا هرکس دیگری که به مسائل انسانی رسیدگی می‌کرد قابل حل نبود. موضوع به تهذیب او مربوط نمی شد، آموزش مراکز قدرت او هرگز به این آرامی نبوده. در آن چهار سال، دریای هوشیاری او به اوج رتبه سوم نزدیک شده بود، نوآ حدس زد که زمان زیادی طول نمی‌کشد تا او دچار مصیبت شود. به هر حال، نوآ زمانی که تنها بیست و سه سال داشت، جادوگر رتبه ۳ شده بود، تعجب آور نبود که اکنون که سی و دو سال داشت به رتبه چهارم نزدیک شود... نوآ هرگز سست نشده بود، تمرینات بی‌وقفه او به او این امکان را می داد که مدت زمان مورد نیاز برای رسیدن ...