فصل 460 انسان‌ها عموماً به مسیر راحتی که جانوران جادویی به سمت قدرت داشتند حسادت می کردند. نمیشد کاریش کرد، جانوران جادویی نه نیاز به تکنیک داشتند، نه توجه به عنصرشان. این یکی از دلایلی بود که نابود کردن کامل آنها را غیرممکن میکرد، به نظر می رسید در سفر تهذیب موجودات ممتازی باشند. نوآ هم از این قاعده مستثنی نبود و مثل هر آدم دیگری به آن موجودات حسادت میکرد. تهذیب بدون نیاز به تکنیک آرزوی هر تهذیبگری بود، آنها برای افزایش قدرت خود نیازی به حمایت یک سازمان‌ نداشتند، البته اگر چنین چیزی امکان داشت. با این وجود، هیچ کس نتوانسته بود روش تهذیب جانوران جادویی را کامل تقلید کند. نوآ هیچوقت خودش را کسی با استعداد فوق العاده یا خیلی باهوش‌تر از دیگران تصور نمی‌کرد. قدرت او ناشی از کار سخت، عزم شگفت‌انگیز و فداکاری بود، او در همان جوانی توانسته بود این تصمیم‌ها را بگیرد. با این حال، از همان زمانی که در مورد تلاش برای تقلید از آن موجودات شنیده بود به چیزی مشکوک بود. در این دنیا خدایان و سرزمین‌های جاودانه و موجوداتی بود که میتوانستند پرواز کنند و مثل جهان قبلیش محدود به محدودیت‌های فانی نبود. همچنین، تهذیبگران از مدت‌ها پیش سر و کله شان پیدا شده بود پس میشد مطمئن بود زمانی طولانی صرف آزمایش روی جانوران جادویی شده است. اگر آن تهذیبگران توانا قدیمی نتوانسته بودند راه حلی برایش پیدا کنند، پس یعنی راه حلی وجود نداشت. راه نداشت که انسان‌ها بتوانند از جانوران جادویی تقلید کنند، آن روش تهذیب محدود به آن موجودات بود. برای همین نوآ فکر میکرد که اگر تقلید از یک جانور جادویی غیرممکن است پس تنها یک گزینه دیگر باقی می‌ماند، تبدیل شدن به یک جانور جادویی. روش جعل(ساخت؟) عنصری می‌توانست دو ماده را در یک ماده ترکیب و اصلاحش کند و از طریق نفس پالاییده تهذیبگری که حکاکی را انجام می...