تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 466
فصل ۴۶۶: تغذیه
برده صحبت کرد و وقتی میخواست بدنش را ارزیابی کند، زنجیرهایی که نگهش داشته بودند پیوسته میلرزیدند.
چشمان نوآ به او کاملا میخ شده بود، او سعی میکرد قبل از مطالعه عمیقتر، تا آنجا که میتواند جزئیات بیشتری را درک کند.
«نیازی هست که به ابرها رسیدگی کنم؟»
هنگامی که مشغول تماشای اولین دورگه خلق شدهاش بود، صدایی به گوش نوآ رسید و توجهش را به آسمان برد، جایی که ابرهای سیاه همچنان صاعقههایی را به سمت سازه زیرزمینی رها میکردند.
«ممنون میشم ارشد.»
نوآ از طریق ذهنش به این صدا پاسخ داد و نگاه کردن به مرد زنجیر شده را از سر گرفت، برده وقتی متوجه شد چیزی در مورد او تغییر کرده شروع به تقلا برای رها شدن کرد.
در همین حال، ارشد ایان در آسمان به سمت ابرها پرواز کرد و دستش را تکان داد.
کولاکی در کنار ابرها متولد شد، برف و تکههای یخ به منطقهای که به خواست زمین و آسمان پر شده بود حمله کرد.
طلسم ارشد خیلی زود ابرهای سیاه را از بین برد و آنها را در هوا پراکنده کرد، صاعقهها در نهایت بر روی سپر ایجاد شده توسط رون پرچمها متوقف شدند.
نوآ وقتی آن صحنه را حس کرد به نشانه رضایت سری تکان داد. خودش مقداری از مصیبت آسمانی میدانست، اما حالا دیده بود که چگونه باید با آن برخورد کرد.
به طور کلی، مصیبت آسمانی مقدار ثابتی قدرت در اختیار داشت. تهذیبگری که به رتبه چهارم دانتیان میرسید یا میتوانست صاعقهها را تا زمانی که نفس موجود در ابرهای سیاه تمام شود تحمل کند یا اینکه مستقیماً ابرها را نابود کند.
البته نابودی آنها نیاز به قدرت زیادی داشت، فقط تهذیبگران رده قهرمانی میتوانستند اعتماد لازم برای مقابله با آنها را داشته باشند.
صدای تقتقی در کنار نوآ طنینانداز شد، بهنظر میرسید که برده بهطور غریزی از زنجیرهایی که او را مهار میکردند، آزرده خاطر شده باشد.
نوآ پرسید: «چه احساسی داری؟» تا به حال بردهای را ندیده بود ...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب تولد شمشیر شیطانی را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی

