فصل ۴۷۲: آرشیو نوآ آزمایشات خود را در تأسیسات زیرزمینی ادامه داد و خیلی زود دوباره توسط رگبار صاعقه‌ای که توسط ابرهای سیاه حاضر در آسمان شلیک می‌شد، محاصره شد. ارشد ایان مدام آنها را نابود می‌کرد، اما در کمتر از نیم روز ابرهای بیشتری جمع شدند، حتی او هم شروع به تعجب کرده بود که چه عملی تا این اندازه آسمان‌ را عصبانی کرده است. با این حال، نوآ تنها زمانی با او صحبت می‌کرد که به منابع بیشتری نیاز داشت و آخرین دفعه هم تقریباً صد برده با بدن رتله ۴ خریده و بعد هم به همان تعداد جانور در رتبه ۴ درخواست کرده بود. این تعداد زیاد خرید در نهایت توجه نیروهای قوی‌تر در منطقه را نیز به خود جلب کرد. تهذیب‌گرهایی با بدن رتبه ۴ معمولاً دارای رتبه ۲ دانتیان بودند، برای کشورهای بزرگ، عادی بود که این معاملات را دنبال کنند، به خصوص زمانی که در منطقه نفوذ آنها اتفاق می‌افتاد. هنگامی که این اطلاعات به یک کشور بزرگ رسید، به‌سرعت در کل قاره نیز اخبار پخش شد. با این حال، هیچ یک از کشورهای بزرگ عملی انجام ندادند، آنها مشکلات خاص خود را داشتند و حمله به اردوگاهی در یک کشور بی‌طرف هیچ سودی برای آنها نداشت. از سوی دیگر، همه ملت‌ها و تهذیب‌گرهایی که به دنبال راهی برای خروج از سیطره سه کشور بزرگ بودند، اردوگاه را نور امید خودشان می‌دانستند، حتی برخی از آنها مقدمات مهاجرت به آنجا را هم فراهم می‌کردند. البته، هایو اردوگاه‌های دیگری در سراسر قاره برپا کرده بود، اما هیچ‌کدام از آنها به اندازه کشور افرانا آینده‌دار نبودند. دلیل چنین دیدی نوآ و خریدهای او بود. با این حال، یک روز، ابرهای سیاه پس از نابودی ارشد ایان دیگر شکل نگرفتند. سکوت در آن منطقه در درون مه عرفانی حکمفرما بود، به‌نظر می‌رسید همه چیزهایی که در داخل ساختار زیرزمینی اتفاق می‌افتاد ناگهان متوقف شده باشد. نوآ در منطقه آزمایش نشسته بود، مقداری از دود سیاه خورنده قبل از اینکه در هوا پراکنده شوند هنوز باقی مانده بود. حالا ا...