فصل ۴۷۶: طعمه نوآ در حالی که به جانور توانا خیره شده بود که توسط موجی از شعله‌های آتش دیگر اژدهاها در قسمت بالایی دره‌ی گرانیتی سرکوب شده، خشکش زده بود. حملات بیش از صد موجود رتبه ۴، اژدهای نفرین شده را بی‌حرکت نگه داشته و او به وضوح قادر به حرکت و نشان دادن هیچ واکنشی نبود. نوآ روی این صحنه عجیب تمرکز کرد، در حالی که مایع نفس در سیستم گردش خون او جراحات داخلی ناشی از شعله‌های سفید اژدها را التیام می‌بخشید، او کم‌کم شروع به درک وضعیت کرد و آنچه را که در مقابلش اتفاق می‌افتاد را تجزیه و تحلیل کرد. - این اژدهای نفرین شده غذای خیلی کمی گیر میاره و حسابیم پیر، مشخصه که نمی‌تونه درست و حسابی از تمام قدرتش استفاده کنه. تازه تونایی پرواز هم نداره برای همین باقی اژدهایان به سادگی می‌تونن هر از گاهی بهش حمله کنن تا بالاخره یه روزی جون بده و همینجا بمیره. نوآ بالاخره می‌توانست بفهمد که چرا بسیاری از اژدهایان قدرتمند لانه‌های خود را در آنجا ساخته بودند. جانور جادویی رتبه ۵ موجودی بود که نمی‌شد حجم نفسی که در بدن خودش ذخیره کرده را اندازه‌گیری کرد، حتی یک موجود در حال مرگ دارای این رتبه نیز مطلوب‌ترین وعده غذایی در بین موجودات رتبه ۴ شناخته می‌شد. - اونا منتظر لحظه‌ای هستن که این پیرمرد بمیره، شرط می‌بندم که اون روز قراره اینجا هرج و مرج عجیبی برپا بشه. نوآ می‌توانست صحنه‌‌ای که بعد از مرگ اژدهای رتبه ۵ رخ می‌داد را به وضوح تصور کند. این اژدهاهای طمع‌کار درگیر نبرد شدیدی می‌شدند تا در نهایت موجود برنده بتواند لاشه‌ی اژدها را تصرف کرده و قدرت خودش را تا سطح جدیدی افزایش دهد. رگبار شعله‌های آتش برای مدتی ادامه یافت و تنها زمانی متوقف شد که اژدهای رتبه ۵ از حملات پیوسته خسته شده و روی زمین افتاد. به‌نظر می‌رسید که اژدهای نفرین شده هنگام افتادن در خواب فرو رفته باشد، اژدهایان دیگر نیز با شنیدن اولین خروپف اژدها، دیگر حمله‌ای را آزاد نکرده و آرام شدند. سپس، یک اتفاق عجیب دیگر رخ داد. نوری که هنوز در آن ناحیه باقی مانده بود، مثل اینکه دوباره توسط چیزی جذب شده باشد، به‌شدت کم شد. اما این اتفاق بلافاصله رخ نداد بلکه هر بار که اژدهای نفرین شده نفسی به داخل می‌کشید، دید نوآ تیره‌تر و تیره‌تر می‌شد. - توی گزارش‌ها اومده بود که این اژدها می‌تونه بخشی از نف...