فصل ۴۸۰: شعله‌های آتش شمشیر شیطانی نوآ که صاعقه به آن اصابت کرد ترک خورد. این صاعقه‌ها برای این بودند تا فرد را از رسیدن به رتبه‌ی بعدی باز نگه دارد و این شمشیرها هم فقط در اوج رتبه‌ی سوم بودند پس طبیعی بود که نتوانند جلوی چنین قدرتی مقاومت کنند. با این حال، دود خورنده موجود در سلاح نوآ برای کاهش بخشی از قدرت صاعقه کافی بود و تنها بخش کوچکی از قدرت آن با رسیدن به بدن نوآ باقی می‌ماند. نوآ در حالی که به خاطر قدرت صاعقه به عقب پرت می‌شد، احساس سوزشی را که بازوی راستش را پر کرده بود، تحمل کرد و تنها پس از برخورد با چند درخت توانست جلوی خود را بگیرد. - من واقعا آدم احمقیم. نوآ در حالی که قلب سیاهش خون بیشتری را به داخل سیستم گردش خونش پمپاژ می‌کرد لبخند زد، غشای سیاه بدن یین با اندامش یکی شده بود، او اکنون می‌توانست از تمام مایع نفس داخل بدنش برای تقویت قابلیت‌های بازسازی خود استفاده کند. - اصلا به این فکر نکرده بودم که بدن انسان بعد از تبدیل شدن به دورگه اونقدر قوی میشه که عملا هنرهای رزمی انسانی دیگه براش بلا استفاده میشن. دلیل اینکه او نتوانسته بود از هنر رزمی خود استفاده کند ساده بود: او نمی‌توانست از قدرت بدنی لازم برای اجرای آن فرم‌ها استفاده کند. اینطور نبود که او کنترلی روی توانایی‌ش نداشته باشد، بلکه بدنش آنقدر قوی بود که نمی‌توانست مجبورش کند به استانداردهای سطح انسانی بازگردد! نوآ در طول آزمایش‌هایش این مورد را بررسی کرده بود تا ببیند که آیا دورگه‌ها می‌توانند از دانتیان‌های خود استفاده کنند و جادوها را انجام دهند یا نه، او آنقدر درگیر این موارد بود که نمی‌توانست جنبه‌های دیگر را در نظر بگیرد، بالاخره هیچ مشکلی با مراکز قدرت وجود نداشت. شکل‌های یک هنر رزمی برای قدرت بدنی انسان‌ها تنظیم شده بودند، جانوران جادویی حتی اگر شکل انسانی نیز پیدا می‌کردند، باز هم نمی‌توانستند از آن‌ها استفاده کند. به زبان ساده، نوآ حتی اگر بخواهد هم نمی‌توانست از نیرویی هم‌سطح انسان‌ها استفاده کند! صاعقه دیگری از آسمان به سمت او شلیک شد، نوآ حمله را دید و چشمانش را بست تا روی ریه هایش تمرکز کند. سپس نفس عمیقی کشید، رنگ‌ دنیای اطرافش کمرنگ شد و نفس زیادی در داخل بدنش جمع شد. سپس درست قب...