فصل 518: هارمونی

نوآ نمی‌خواست بجنگد.

او در قلمروی ناشناخته بود که سه کشور بزرگ بیش از چهار سال آن را کاوش کرده بودند و متغیرهای زیادی وجود داشت که او از آنها خبر نداست.

با این حال، زن اهل پاپرال نمی‌خواست رهایش کند و همچنان به دنبالش می­آمد و از خط ساحلی غربی به او حمله می­کرد.

همراهان نوآ دور بودند و حداقل یک روز پرواز با سرعت تمام طول می‌کشید تا به او برسند و تازه این حرف فقط در مورد ارشد دوک و ارشد مورگان صدق می­کرد.

بقیه بر فراز دریاچه گدازه‌ در ساحل جنوبی بودند و هیچ راهی وجود نداشت که ارشد آستین و بقیه با استعداد آتش به این زودی‌ها به کمک او بیایند.

نوآ دو راه داشت: با تمام توان فرار کند یا بجنگد.

مشکل گزینه اول این بود که او به احتمال زیاد هویتش و در نتیجه دخالت هایو در اکتشاف قاره جدید را فاش می‌کرد.

او فکر نمی­کرد که سه کشور بزرگ به خاطر کارهایشان به مجمع‌الجزایر مرجانی حمله کنند.

با این حال، هایو مجبور می‌شد قطعه سرزمین‌های جاودانه را رها کند، چیزی که نوآ می‌خواست به هر قیمتی از آن اجتناب کند.

همین دلایل و این واقعیت که به‌نظر می‌رسید زن تنهاست نوآ را به سمت گزینه دوم خود سوق داد، برو و با تمام توان بجنگ!

نیزه‌های آتش به هم نزدیک شدند و درست پس از اینکه نوآ با شعله‌های سیاه پوشانده شد در مکان نوآ منفجر شدند، موج ضربه‌ای که توسط آن طلسم منتشر شد کل منطقه را به لرزه درآورد.

شعله‌های سیاه بالای سر زن ظاهر شدند، نوآ تصمیم گرفته بود چند صد متری دشمنش تلپورت و حمله اش را آغاز کند.

دست چپش را چرخاند و یک سابر سیاه هوا را شکاف و هاله شومی از خودش ساتع کرد که لرز بر ستون فقرات تهذیبگر قرمانی انداخت.

شمشیر شیطانی رتبه چهار برای اولین بار در میدان نبرد ظاهر شد!

زن تهذیب‌گر قهرمانی بود که به اوج مرحله گازی رتبه چهار ر...