فصل 519: نبرد سخت

وقتی نوآ پرتاب شد گرمای شدیدی او را در برگرفت، او احساس کرد که حتی پوستش هم نتوانسته با قدرت پشت طلسم زن مقابله کند.

- باید وارد محدوده غوغا بشم.

نوآ همانطور که فکر می‌کرد لایه‌های متراکمی از نفس را در زیر پاهایش درست کرد تا حرکتش را متوقف کند اما وقتی متوقف شد که بیش از صد متر از دشمنش فاصله گرفته بود.

او در وضع رقت انگیزی بود، بیشتر ردایش سوخته و پوستش در بسیاری از نقاط زغال شده بود، حتی صاعقه‌ای که در نزدیکی پرتگاه گرانیتی به او خورده بود این همه آسیب به او وارد نکرده بود.

زن صبر نکرد تا نوآ ریکاوری شود، او دوباره صدها نیزه آتش خلق کرد که قبل پرتاب، آنها را با مشعل حکاکی شده تقویت کرد.

نوآ دید که چطور رگبار نیزه‌ها بار دیگر به سمتش می‌آیند و وقتی پذیرفت که اگر می‌خواهد در آن نبرد پیروز شود باید چیزی را قربانی کند ذهنش به طرز باورنکردنی آرام شد.

نوآ چندین تکه از جانوران جادویی در دهانش انداخت و به هوا لگد زد تا هنر رزمی گام سایه را فعال کند. توانایی‌ خود درمانی بدنش به خاطر فعال شدن هنر مخفی لحظه ای ضعیف شد و پوست سوخته اش در حالیکه از نیزه ها جاخالی می­داد ترمیم نشد.

به نظر می‌رسید زن هدف نوآ را فهمیده باشد، واضح بود که نوآ می‌خواست به او نزدیک شود تا زمانی که دفاعش در پایین‌ترین حد ممکن است یکی از آن ضربات مهلک را رو کند.

به همین خاطر یک بار دیگر عقاب آتشین غول پیکر را احضار و کنترل کرد تا به نیزه‌ها در تعقیب نوآ کمک کند.

نوآ حس کرد که محاصره شده، نیزه‌های آتش از پشت سر تعقیبش می­کردند و عقاب حواسش به دور وبر دشمنش بود، به نظر راهی برای نزدیک شدن به زن باقی نمانده بود.

همچنین، نوآ باید حواسش به کره آبی دفاعی که قبلا...