فصل ۵۶۴ - زمان

نوآ از ماموریت جدیدش ناراحت نبود.

او به تمرین عادت داشت در حالی که با جانوران جادویی می‌ جنگید، دفاع از یک منطقه به هیچ وجه مانع ترجمه نمودار نمی ‌شد.

- افکار برای خطوط، اراده برای نمودار. معنای هر خط رو تقلید کن و اونا رو به هم پیوند بده تا اراده ‌ای تشکیل بدی که به تأثیرات طلسم احترام بذاره. فقط موضوع آزمایش باقی مونده.

ذهن نوآ به طور کامل بر روی طلسم انتقال سریع متمرکز بود در حالی که او به طور تصادفی به سمت یک ببر دندان خنجری رتبه ۴ ضربه ای زد، حمله او این موجود را به دو نیم کرد حتی اگر از هنر مخفی استفاده کند.

هفته ها از دستور ارشد جولیا گذشته بود، اما به نظر می‌ رسید که ساخت دستگاه‌ ها هنوز در حال انجام است.

با این حال، نوآ انتظار چیز دیگری را نداشت.

او می ‌دانست که دستگاه ‌ها باید فوق ‌العاده پیچیده باشند، و اتصال آنها به ماتریس انتقال در جنگل زمان بیشتری می‌ برد، آنها نمی ‌توانستند به این زودی آماده شوند.

- من اغلب وقتم رو از دست می دم... حدس می ‌زنم مفهوم من از زمان به تدریج با شکل بالاتری از زندگی که بهش برسیم سازگار می شه.

نوآ در حالی که به جسد آسیب ‌دیده ببر نزدیک می ‌شد فکر کرد و با آرامش یکی از پاهای آن را جدا کرد و بقیه را در حلقه فضایی خود ذخیره کرد.

گرسنگی او با رشد بدنش در سطح بالای رتبه چهارم ادامه یافت و احساس می‌ کرد که ذهنیت او دائماً از تصوراتش در زمانی که فقط یک انسان تهذیب‌ گر بود فاصله می ‌گرفت.

او متوجه شده بود که نسبت به گذر زمان بی ‌تفاوت شده است، ماه ‌ها در حالی که نمودارها را تجزیه و تحلیل می‌ کرد یا تکنیک ‌هایی خلق می ‌کرد گذشته بود، اما او به سختی متوجه آنها می‌ شد.

- تهذیب ‌گران رده قهرمان موجودات بالاتری هستن، اما این فقط به قدرتی که دارن مربوط نمی شه، ذهنیت اونا رو هم در بر می گیره.

نوآ ناگهان از احساسی که در دوران جوانی داشت بسیار دور شد.

او اضطراب، بهینه ‌سازی برنامه ‌های تمرینی ‌اش، تقلا ‌های همیشگی ‌اش در تلاش بسیار برای رسیدن به موفقیت بعدی را به یاد آورد.

حالا در عوض احساس آرامش می ‌کرد.

اشتیاق و تل...