فصل ۵۶۵ - حوض

هفته‌ ها گذشت که نوآ در حل اشتباهاتی که مدام در اراده هایش ظاهر می ‌شد سریعتر شد.

آزمایش ‌های بی‌ شمار و تجزیه و تحلیل‌ های مستمر به نتیجه می‌ رسید، نوآ خود را در حال تکمیل ساختن هر یک از اراده ها در چند روز آخرین دوره یافت.

از این گذشته، او فقط یک نمودار را به زبان شخصی خود ترجمه می ‌کرد، او از هیچ چیزی نمی ‌ساخت.

با این حال، در مقطعی، پیام ذهنی دیگری از جانب ارشد جولیا دریافت کرد، که او را تحت فشار قرار داد تا به مرز بین جنگل و دشت لاجوردی بازگردد.

نوآ درنگ نکرد و به محض پایان پیام به سمت جنگل چوب سفید پرواز کرد.

در راه بازگشت، متوجه شد که حتی سایر تهذیب‌ گران رتبه ۴ در دشت نیز احضار شده ‌اند، نوآ گروه کوچکی از موجودات قدرتمند را دید که در حین بازگشت به محل تعیین‌ شده در اطراف او تشکیل شده‌اند.

هایو کمتر از بیست تهذیب ‌گر قهرمان را در قطعه‌ ای از سرزمین ‌های جاودانه مستقر کرده بود، این تعداد زیاد به نظر نمی ‌رسید، اما تقریباً نیمی از کل دارایی ‌های قهرمانانه مجمع الجزایر را نشان می ‌داد.

بزرگانی که در قاره جدید به گروه ملحق شده بودند یا در مرحله گازی یا مایع بودند، قدرتمندترین آنها در رتبه چهارم هنوز در مجمع الجزایر برای نظارت بر وضعیت بودند.

با رسیدن گروه به مرز، طرح حوض ‌های بزرگی نمایان شد.

این حوض ‌ها صدها متر بزرگ و کمتر از صد متر عمق داشتند، و نوآ با دیدن زمینی که در سطحش سوراخ ‌های وسیع ایجاد شده بود، توانست حس آشنایی خاصی را احساس کند.

سپس، پاسخ به آن احساس از خاطراتی که او از کرم حفار به یاد داشت، آمد.

- این همون زمین بایر سیاه چاله است! اگه نفس کافی داخلش ریخته بشه، به اعتبار هرم سنگی تبدیل میشه!

نوآ زمانی که تصاویر میراث خط خونی را مرور کرد، فکر کرد.

«همه ی شما اینجایید، خب، پس می‌تونیم دیگه شروع کنیم.»

ارشد جولیا در حالی که کلماتش در هوا طنین انداز می ‌شد بر فراز حوض ها ظاهر شد، ارشد آستین و سه متخصص در تشکیلات و گیاهان جادویی پشت سر او بودند ...