فصل ۵۶۹. جلسه

نوآ مرد جوان و نشانی را که روی لباس ‌های گروه گلدوزی شده بود، شناخت.

- دنیل اودی.

همانطور که از بالا گروه را تماشا می ‌کرد، این نام در ذهنش ظاهر شد.

- این یه تهاجم نیست، اونا پیام ‌رسانن.

نوآ وقتی متوجه شد، دفترچه ی حکاکی شده ی خود را برداشت و پیام ذهنی ساده ‌ای را برای دو ارشد سطح پنج که مسئول آن مناطق بودند فرستاد.

«مهمون داریم»

دلیلی نداشت که چیز دیگری بگوید، چرا که خود او به پیشواز آنها می رفت.

نوآ پایین رفتن خود را به سمت گروه آغاز کرد، اما وقتی به یاد آورد که در بازه ی زمانی که گذشت مانند یک جانور زندگی کرده است، در میانه ی راه متوقف شد.

- این یه جلسه ی رسمیه، حداقل باید سعی کنم مقبول به نظر برسم.

نوآ در حالی که فکر می ‌کرد، ردای پاره ‌ای را که بر تن داشت را دور انداخت و از امواج ذهنی خود برای تمیز کردن بدنش استفاده کرد.

امواج ذهنی قدرتمند یک جادوگر سطح چهار می‌توانستند دنیای مادی را تحت تاثیر قرار دهند، تمام کثیفی که در بازه ی زمانی گذشته روی نوآ انباشته شده بود از روی بدن او پاک شد.

- کاملاً تمیز نیستم، ولی حداقل شبیه یه جانور جادویی نیستم.

نوآ در حالی که آهی کشید، ردای تمیزی را از حلقه ی فضایی خود برداشت و به سرعت آن را پوشید ، او واقعاً برای آن رویداد آماده نبود.

سپس به فرود خود ادامه داد.

گروه ناگهان از حرکت ایستاد و انسان های تهذیب گر در آن، قبل از اینکه شکل تیره ‌ای وارد میدان دیدشان شود، نگاه ‌های سردرگمی به سه شخصی که آنها را هدایت می کردند، انداختند.

- سه تهذیب ‌گر رده ی قهرمان، خوب، تقریباً سه تا.

نوآ وقتی به جمع رسید فکر کرد.

- مرد میانسال باید پدر دنیل باشه و در رده ی جامد سطح چهارمه. زنی که صورتش پوشیده اس تو رده ی مایع، اما بنظر نمیرسه عضوی از خانواده باشه. دنیل در رده ی گازی سطح چهارمه اما...

نوآ در هوا درست بالای گروه ایستاده بود تا قدرت آن را تجزیه و تحلیل کند، نگاهش بین سه فرد رده ی قهرمان حرکت کرده و برای چند لحظه روی دنیل ماند.

- اون هنوز یه جادوگر سطح چهار نیست، اون یه تهذیب ‌گر رده ی قهرمان کامل نیست.

نوآ وقتی سطح دنیل را فهمید، نمی ‌دانست چه احساسی داشته باشد.