فصل ۶۷۳: رون های بلعنده اراده

نوآ از قبل این را می‌دانست، اما وقتی فهمید مشکل به روش حکاکی او مربوط نمی‌شود، سوال دیگری به ذهنش آمد.

«راهی برای اصلاح این انرژی وجود نداره؟»

نوآ قبلاً از طریق دانتیان مایع خود از آن استفاده‌ کرده بود و بدنش به طور طبیعی آن را جذب می‌کرد.

باید راه‌هایی وجود می­داشت که آن را نه تنها به‌عنوان منبعی از قدرت، بلکه به‌عنوان ماده‌ای برای ساختن چیزی خارج از قلمرو آسمان و زمین استفاده کرد.

با این حال سی وهفت هیچ امیدی به نوآ نداد.

«خیر. باید ماده رو بازسازی و مجبورش کنی که تو یه الگوی خاص کار کنه. فقط قوانین می‌تونن همچین قواعدی رو تعیین کنن و این چیزی نیست که تو بتونی با سطح فعلیت انجامش بدی.»

نوآ با شنیدن این سخنان ساکت شد.

او آنقدر متوهم نبود که باورش شود که می‌تواند ثابت کند روح اشتباه می‌کند.

او دانش محض بود و فقط می‌توانست نظر او را بپذیرد.

با این وجود، نوآ هنوز آماده تسلیم شدن نبود.

- آفرینش اشکال زیادی دارد. فقط مسیر دیگه‌ای رو طی میکنم تا وقتی بتونم تاریکی خودم رو بسازم.

نوآ همینطور که فکر می­کرد طلسم شیطان ویرانگر در ذهنش ظاهر شد.

آن توانایی بیش از حد با فردیت او مطابقت داشت که به دلیل تفاوت در عنصر نادیده اش گرفت.

نوآ می‌توانست ویرانی را گسترش دهد و با آن انرژی آزاد کند و فقط به روشی نیاز داشت تا آن قدرت را به یک حمله تبدیل کند.

روش جعل عنصری خودش را نشان داده بود که در آن جنبه به درد نمی­خورد و اراده اش نمی­توانست حوزه وسیعی را پوشش دهد.

او به چیز دیگری نیاز داشت و روح سی و هفت، تنها کسی بود که می‌توانست به او توضیح درستی از راه های شدنی پیش رویش بدهد.

«بذار اینجوری بگیم که من می‌خوام قبل اینکه این انرژی تو محیط پراکنده بشه ازش استفاده کنم. قبل از پراکندگی در محیط استفاده کنم. گزینه‌های من چیان؟»

نوآ پرسید و سی و هفت لحظه ای چشمانش را بست و دوباره باز کرد و جواب داد.

«بیش از یازده هزار رویکرد وجود داره که حکاکی ها، رون‌‌ها و ساختارها رو پوشش می‌ده. می‌خوای بیشتر در موردشون بشنوی؟»

نوآ بلافاصله سرش را تکان داد و تصمیم گرفت سوال بعدی خود را دقیق تر بپرسد.

«من به چیزی نیاز دارم که به من اجازه بده تو طول یه نبرد ازش ا...