فصل ۶۹۲ . تجربه

- اونا ترسیدن.

نوآ وقتی دید که آموس حاضر است از یک سوگند در رتبه ی پنجم استفاده کند تا دنیل را در تیم آنها قرار دهد، با خود فکر کرد.

شیطان پرنده نگاهی به معشوقه اش انداخت، اما شیطان رویابین فقط سرش را تکان داد.

هایو نمی‌توانست به این سرعت به چنین آیتم حکاکی اعتماد کند و حاضر نبود وجود بُعد جداگانه را برای دنیا فاش کند.

تونل ابزار مناسبی برای شبیخون زدن به دشمنان بدون برجای گذاشتن هیچ اثری بود و ارشدها مطمئن بودند که می ‌توانند از آن برای استفاده از موقعیت ‌های خاص استفاده کنند.

با این حال، آنها همچنین به ساختارهای خاندان اودی نیاز داشتند تا طرح و چیدمان دقیق کشور اوترا را بدانند.

«ما باید اونو بررسی کنیم.»

شیطان رویابین پس از چند لحظه سکوت گفت.

هم آموس و هم گروه هایو مردد بودند، اما هایو اکیداً به انجام آن کار نیاز نداشت.

از سوی دیگر، آرمان بدون کمک نیروی چهارم سرزمین ‌های فانی، در برابر نیروهای خاندان الباس ناتوان بود.

یک طرف باید با امید و ایمان به نتیجه ی خوب ریسک می کرد، اما نیازی نبود که هایو آن یک طرف باشد.

در پایان آموس نشانه را به شیطان رویابین داد و او آن را به معشوقش داد، که به باغ برگشت.

یکی از نجبا او را همراهی کرد، اما شیطان پرنده همانطور که نشانه را با خود حمل می کرد به سادگی در داخل بُعد جداگانه ناپدید شد.

تهذیبگران دیگر در سکوت منتظر بازگشت او بودند، اما نوآ و ارشد می‌دانستند که حداقل نیم ساعت طول می‌کشد تا همراهشان با سی ‌و ‌هفت تماس بگیرد و او را وادار به تحلیل نشانه کند.

راه ‌هایی برای شکستن سوگند وجود داشت و روح باید مطمئن می‌شد که روشی از قبل آماده نشده.

نوآ در طول آن سکوت به مطالعه و بررسی نقشه ادامه داد و نگاه ‌های کنجکاوانه ی دنیل، ایان و اوکتاویا را کاملاً نادیده گرفت.

اینکه نوآ در آن چند سال به مرحله ی مایع رسیده بود، تنها یکی از شگفتی ‌های فراوانی بود که بدن او پنهان می ‌کرد.

بدن او به رتبه ی پنجم رسیده بود و به نظر می‌رسید که انرژی فوق العاده ای در آن وجود دارد.

همچنین حوزه ی ذهنی او بسیار قدرتمند تر از قبل بود و حتی آموس با تعجب متوجه شد که حوزه ی ذهنی اش در حال نزدیک شدن به اوج رتبه ی چ...