فصل ۶۹۶. اوج

وقتی شیطان پرنده همراه با شیطان رویابین دوباره در ماتریس انتقال بعد جداگانه ظاهر شدند، شکایت کنان گفت: «اصلاً راضی کننده نبود.»

نوآ درست کنار آرایه در حال تمرین بود و متوجه فرد سومی که به همراه دو ارشد بود، شد.

شیطان رویابین زنی بیهوش را به دوش می‌کشید که ردایش نشان می­داد یک نجیب زاده است.

همچنین این زن در مرحله گازی تهذیب‌گر رتبه چهار بود!

«نوآ، ما هر چی تونستیم غارت کردیم ولی بیشتر منابع تو این حمله از بین رفتن. ولی خب تونستیم این رو اسیر کنیم. یه تهذیب‌گر رتبه های قهرمانی باید ارزش زیادی داشته باشه.»

شیطان پرنده وقتی به نجیب غش کرده اشاره می­کرد، پوزخند زد.

با این حال، نوآ از قبل برنامه دیگری برای او داشت.

او گسترش دریای آگاهیش را محدود به توسعه از طریق اراده جانوران جادویی کرد نه به این دلیل که آنها موثرتر بودند بلکه به این خاطر که شرایط سی&اس&ی به او اجازه شکار تهذیبگران قهرمانی را نمی­داد.

به علاوه، او قادر نبود بدون معیوب کردن بدن تهذیب ‌گران رتبه قهرمانی، آنها را بکشد.

پدرسالارها و رئیسه های خانواده در طول ریدها( حملات ناگهانی) پس از حملات نوآ خون زیادی از دست می­دادند که برای طلسم حکاکی بدن مناسب نبود.

با این حال دو شیطان موفق شده بودند یکی از آنها را زنده بگیرند!

«خانواده‌های اصیل باید تا الان فهمیده باشن که به این راحتی نمیشه جلوی ما رو گرفت. اونا باید تو ماه‌های آینده حرکت کنن.»

شیطان رویابین توضیح داد، اما نوآ به مسائل مربوط به دنیای خارج اهمیتی نمی­داد.

حوزه ذهنی او تقریباً به اوج رتبه چهار رسیده بود و آن نجیب زاده می­توانست آن را از آخرین پله‌ها رد کند.

نیازی به گفتن نیست که نوآ فقط او را خواست.

«میبرمش. ممکنه به درد تمرینام بخوره.»

نوآ گفت و ارشدها قبل از اینکه نجیب غش کرده را به او بسپارند قیافه های علاقمندی از خود نشان دادند.

«امواج ذهنیم خوابوندنش. حتی اگه جونش رو هم بگیری بیدار نمیشه.»

شیطان رویابین قبل از نابودی آرایه و پرواز به همراه معشوقش ب...