فصل ۷۰۴. هجوم

استراتژی استفاده از جانوران جادویی برای پرت کردن حواس‌ها کاملاً جواب داد.

نوآ توانست چیدمان و طرح‌های عمارت‌های اطرف شهر ماسگرو را به خوبی ببیند، در حالی که نیروهای سطح قهرمان آن خاندان‌ها داشتند با چیزی که او درست کرده بود، دست و پنجه نرم می‌کردند.

وقتی داشت به این منطقه می‌آمد، مجبور شد جانوران دیگری را به گله‌اش اضافه کند، اما این اتفاق توانایی‌هایش در استفاده از غرورش را تقویت کرد.

همچنین شیطان رویابین موفق شد از دفاعیات آن ساختمان‌ها مطلع شود!

نوآ می‌دانست که توانایی‌های شیطان رویابین برای تحقیق از جاهایی که دارای حکاکی بودند، عالی است و او حتی به جانوران در طول تهاجم کمک کرده بود. امواج ذهنی ظریف‌اش در چنین میدان جنگ شلوغی کاملا غیر قابل توجه بود و همین اتفاق باعث شد تا نجیب‌ها دفاعیات ساختمان‌هایشان را فعال و همه چیز را برای او فاش کنند.

نوآ و شیاطین حالا تمام اطلاعات مورد نیاز برای برنامه ریزی حمله به خاندان بالوان را در اختیار داشتند.

ارشد‌ها بعد از مدتی بعد جداگانه را تا زیر عمارت بالوان گسترش داده بودند، اما چیزی وجود داشت که نوآ را از شروع تهاجم باز می‌داشت.

- می‌تونم از ارشدها بخوام که به اونجا برن و ریس رو بکشن و این موضوع رو تموم کنن.

نوآ در غار نشسته بود و در حالی که دفترچه حکاکی شده‌اش را در دست داشت، فکر می‌کرد.

چند هفته از زمانی که او از جانوران جادویی برای حمله به شهر ماسگرو استفاده کرد می‌گذشت و شیاطین به تازگی خبر تکمیل تونل را به او داده بودند. او می‌توانست هر زمان که بخواهد وارد عمارت بالوان شود. فقط باید از شیطان پرنده می‌خواست که یک ورودی ایجاد کند.

- می‌تونم بزارم شیطان پرنده و شیطان رویابین همه چیز سر راه‌شون رو نابود کنن و در عرض چند دقیقه همه رو بکشن. هر دفاعی که خاندان الباس تدارک دیده باشه جلوی حمله‌ی اونا بی‌فایده‌ست.

نوآ در حالی که فکر می‌کرد، تصاویر زندگی‌اش داخل عمارت بالوان در ذهنش ظاهر شد.

نوآ می‌دانست که اوضاع درون خانواده‌اش نمی‌تواند ساده باشد. مدت‌ها بود که ...