تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 712
فصل ۷۱۲ . استراحت
«اگه شما ما رو نجات نمیدادین، زندگی ما هم تو بلاتکلیفی بود. استراحت کنین، شاهزاده. شما بدون جذب کامل دستاوردهای حاصل از شکست سطح قبلیتون، دوباره پیشرفت کردین. فعلاً کشور اوترا رو به ما بسپارین.» شیطان رویابین گفت و هر دو ارشد پس از آن حرف ها، حالت های جدی و عبوسی در چهره های خود نشان دادند.
نوآ احساس کرد موج دیگری از خستگی بدنش را پر میکند و تصمیم گرفت قبل از حرکت برای رسیدن به یکی از غارهایش، تعظیم مختصری انجام دهد.
نبرد با توماس او را مجروح کرده بود، اما اگر از تمام توانایی هایش استفاده می کرد، می توانست از بسیاری از این زخم ها جلوگیری کند.
با این حال، او باید ناشناخته باقی میماند، یا حداقل از گذاشتن سرنخ های غیرقابل انکار در صحنه اجتناب میکرد. کلاه رادیش از او در برابر دستگاه های ضبط احتمالی محافظت می کرد، اما او همچنان باید از استفاده از حرکات مشهور و اختصاصی خود اجتناب می کرد.
بدن او بهای شکست دادن یک تهذیبگر رتبه ی ۵ ناکامل را در حالی که تنها از توانایی های جدید خود استفاده می کرد، پرداخت کرده بود، اما این میزان آسیب، چیزی بود که او می توانست تحمل کند.
نوآ ماه های بعدی را در خواب زمستانی مقطعی گذراند.
او می خوابید و فقط برای خوردن بخشی از منابع مغذی داخل حلقه ی فضایی خود بیدار میشد.
انرژی موجود در دانتیان توماس، روند بهبودی را تسریع کرد، اما گردباد، حتی استخوان های محکم او را نیز شکست. این چیزی بود که حتی با وجود خواص درمانی به ارث رسیده از بدن یین، مدتی طول میکشد تا بهبود یابد.
با این حال، نوآ عجله ای نداشت، و روحیه و احساساتش نیز بسیار عجیب بود.
خاندان بالوان دیگر وجود نداشت و کشور اوترا بدون آن، خیلی مورد توجه نبود. با توجه به تمام خاندان های نجیبی که آنجا زندگی می کردند، هنوز هم منابع زیادی داشت، اما نوآ به آن منابع نیز علاقه و توجهی نداشت.
او برای آزمایش های خود به هیچ چیز دیگری به جز مواد نیاز نداشت و هایو تنها با یک درخواست آنها را فراهم می کرد.
- ویرانگری من کامل شده. شمشیر من سرنوشتی که آسمان و زمین انتخاب کردن رو قطع کرده.
نوآ در خواب زمستانی خود فکر کرد.
-ولی اگه شروع به خلق نکنم، دور و برم هیچی باقی نمیذارم.
ذهنش هر از گاهی روی دانت...
کتابهای تصادفی

