فصل ۷۱۳ . سوگند

آکادمی سلطنتی کشور اوترا قبلاً مکانی بود که در آن محققان و کارشناسان بی‌شماری گرد هم می ‌آمدند تا در مورد هر جنبه ‌ای از دنیای تهذیب تحقیق کنند. آن موسسه و پایتخت، سابقاً بیشترین تعداد آیتم ‌های حکاکی شده، تکنیک ‌ها و طلسم ها را در اختیار خود داشتند، اما پس از سقوط قطعه سرزمین ‌های جاودانه، همه چیز تغییر کرده بود.

زمین قاره ی جدید آنقدر «نفس» داشت که بیشتر ساختارها برای کار کردن به اعتبارات آبسیدین نیازی نداشتند و این صرفاً اساسی ترین مزیت قاره ی جدید بود!

تصمیم سلطنتی ‌ها به جابجایی و همچنین استفاده از سواحل جنوب شرقی قاره ی جدید به عنوان مرکز فرماندهی جدید کاملاً معقول بود.

با این حال، پایتخت و آکادمی هنوز ساختار های اساسی در کشور اوترا بودند، و آنها مطمئناً ثروتی داشتند که اشراف حتی نمی ‌توانستند به برابری با آن امیدوار باشند.

بدیهی بود شیاطین زمانی تصمیم می گیرند آنها را هدف قرار دهند که فضای س&یا&سی کشور اجازه دهد.

- تو این دوره نتونستم چیزای زیادی به دست بیارم، ولی داشتن اطلاعات بیشتر در مورد اون منطقه از کشور ممکنه منو در نهایت به جون برسونه.

نوآ وقتی به پیام ارشد گوش داد، فکر کرد.

-همچنین، این دوره برای حمله به این موسسه ها عالیه.

خاندان الباس در آن سال‌ها دخالتی نکردند و نیروهای هایو مطمئن بودند که آنها برنامه ای زیر سر داشتند. با این حال، آنها به عواقب نهایی که ممکن بود به محض ورود سلطنتی ‌ها به اشراف وارد شود، اهمیتی نمی دادند.

هایو آنجا بود تا یکی از سه کشور بزرگ را تضعیف کند و تا آنجا که می ‌توانست، منابع را تصاحب کند. آسایش و خوشبختی نجیب زادگان حتی به ذهنش خطور نمی ‌کرد.

ارشدها به سادگی تصمیم گرفته بودند تا زمانی که حملات به هایو وصل نبودند، از فرصتی استفاده کنند که می ‌توانست تنها به نفع آنها باشد.

«من پایه ام.» نوآ از طریق دفترچه ی حکاکی شده ی خود پاسخ داد «من فقط باید مقدمات رو جور کنم و سوگند رو از بین ببرم.»

هر دانشجوی آکادمی باید قبل از پیوستن به آن موسسه یک سوگند یاد می ‌کرد، و نوآ هنوز آن چیزی را که در گذشته اعلام شده بود را به همراه داشت.

او موقعیت دقیق آکادمی سلطنتی را می‌دانست، اما نمی ‌توانست آن را قبل از حذ...