فصل ۷۱۷ . جلسه

حروف طلایی، هاله ‌ای ملایم از خود ساطع می ‌کردند که از قدرت تهذیبگران رتبه ۵ فراتر می رفت.

نیروهای کشورهای دیگر به این راحتی به آن تهذیبگران مو نقره ‌ای اعتماد نمی ‌کردند، اما زمانی که افراد رده بالای آنها، مشخصات و رد شاه الباس را در آن نامه ‌ها احساس کردند، بلافاصله مداخله کردند.

شیطان تعقیب ‌گر، ارشد اعظم دیانا و دست چپ یزدان در مناطق مربوطه ظاهر شدند و ورق ‌های تا شده را از دستان سلطنتی ‌ها گرفتند.

در کمال تعجب، هاله ی پادشاه الباس از هر کلمه ‌ای که روی آن برگه ‌ها نوشته شده بود بیرون می ‌آمد.

افراد رده بالا در حالی که محتوای نامه ‌ها را مرور می ‌کردند، میتوانستند سخنرانی تهذیبگر رتبه ی ۶ کشور اوترا را بشنوند. چهره های آنها در قسمت اول سخنرانی او عبوس و سختگیرانه بود، اما در نهایت جدیت، آنها با شنیدن نقشه ی او از بین رفت.

تهذیب‌گران مو نقره ‌ای تا آن زمانی که نگاه های افراد رده بالا از روی برگه ‌ها برداشته شد، آنجا را ترک کرده بودند، اما آنها از ابتدا نیز، هرگز به آن تهذیبگران رتبه ی ۵ علاقه ‌ای نداشتند.

در عوض، موضوع اعلام شده توسط پادشاه الباس به قدری جذاب بود که آنها مستقیماً به مناطق تمرینی خود بازگشتند تا در مورد موقعیت فکر کنند! البته دست چپ یزدان قبل از گفتگو با مافوق خود، این پیام را به اطلاع آنها رساند.

سردرگمی در بین تهذیب‌گران رتبه ی ۵ که شاهد آن صحنه بودند گسترش یافت، اما آنها فقط می ‌توانستند منتظر بمانند تا رهبرانشان در مقطعی آنها را از موضوع آگاه کنند.

آنها زمانی که افراد رده بالایشان نامه ها را باز کردند، هاله ای را احساس کردند که از قدرتشان فراتر می رفت، بنابراین می‌دانستند که موضوع به سطح آنها تعلق ندارد.

نوآ و شیاطین آن دوره ای که آن رویداد در آن رخ داده بود را در غارهای خود داخل بُعد جداگانه گذرانده بودند.

آنها هنوز در مورد حرکت بعدی خود آگاهی نداشتند، و هایو در پیشنهاد دادن استراتژی ‌های مختلف دیر کرده بود.

با این حال، هر سه نفر آنها پیام مبهمی از ارشد جولیا دریافت کردند، که به طور خلاصه درباره ی آنچه در بالای جنگل چوب سفید اتفاق افتاده بود توضیح داده بود.

آن سه نفر وقتی از این موضوع مطلع شدند، فقط غافلگیر شدند، به خصوص که همان تهذیبگران مو نقره ‌ای که حمله ی آنها را در آکادمی متوقف کرده بودند، آنجا حضور یاف...