تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 720
فصل ۷۲۰. تیم ها
افراد رده بالا در حالی که در مرکز منطقه جمع می شدند از طریق آگاهی خود صحبت کردند. تهذیبگران اطرافشان نمی توانستند گفتگوی ذهنی آنها را بشنوند، اما همه می توانستند موضوع مکالماتشان را حدس بزنند.
دریچه ای رو به دنیایی دیگر درست جلوی چشمانشان بود. هر کسی می توانست بفهمد که قبل از درگیر شدن در چنین تهاجمی باید نوعی توافق وجود داشته باشد.
- جایی که «نفس» هست، موجودات جادویی هم هستن.
نوآ در آن لحظات فکر کرد.
-مشکل اینه که اونجا تهذیبگرها هم هستن یا نه.
دانش نوآ درباره ی آسمان و زمین موضوعاتی را در بر میگرفت که اکثر تهذیبگران نمی توانستند امیدی به یادگیری آنها داشته باشند.
زمانی که او به یک جادوگر رتبه ی ۴ تبدیل شد، زمین با او صحبت کرده بود و او یک دورگه بود. دیدگاه او بسیار متفاوت از سایر انسان ها بود و می توانست جزئیاتی را احساس کند که تهذیبگران دیگر نمی توانستند به دست آورند.
او مدت ها بود که گمان می کرد موجودات جادویی به نوعی دشمن طبیعی دنیا هستند. آنها موجوداتی بودند که برای قلمروی آسمان و زمین ضروری به نظر می رسیدند.
سرزمین فانی دیگر «نفس» داشت، پس باید آن نوع موجودات را داشته باشد.
- باید برم اونجا.
نوآ پس از ارزیابی ظرفیت های خود، فکر کرد.
او در حال عمیق تر کردن درک آفرینش خود بود و دسترسی به دنیایی کاملاً جدید می توانست برای این جنبه از فردیت او بسیار سودمند باشد. هدف او هنوز هم جعل یک عنصر تاریکی مختص خودش و استفاده از آن به عنوان پایه و اساس برای وجود خودش بود.
به نظر میرسید که فرار از کنترل زمین و آسمان مسیر طبیعی بود که هر تهذیبگری باید در تلاش برای رسیدن به معبودیت، آن را دنبال می کرد.
با این حال، سفر او از آن مسیر معمولی که موجودات قدرتمند در آن قدم گذاشتند بیشتر منحرف شد.
ذهن او از دنیای دیگری می آمد و بدنش یک نفرت و پلیدی بود که از ادغام با موجودی که از انرژی جهان تغذیه می کرد به وجود آمده بود. در عوض، دانتیان او هیچ اثری از اراده ی آسمان و زمین در تار و پودش نداشت، اما همچنان حاوی یک انرژی بود که او خلق نکرده بود.
-اگه میخوام تموم مراکز قدرتم مستق...
کتابهای تصادفی

