فصل ۷۴۶. تجارت

تصمیم رهبران چیزی نبود که خودشان به آن رسیده باشند. آنها قبل از پذیرفتن شرایط خط خونیِ دورون با دنیای دیگر تماس گرفته بودند و وضعیت را برای افراد رده بالا توضیح داده بودند.

آنها به سرعت تصمیم خود را به نمایندگان قلعه نیز منتقل کردند، آنها نیز در تماس با یکی از نگهبانان و به روز رسانی آنها درنگ نکردند.

فهمیدن اینکه ده تهذیب‌گرِ رتبه قهرمان مایل به گذراندن چند سال به عنوان شریک ج&نسیِ اعضای خط خونی دوران باشند، کار سختی نبود. با این حال، چهار گروه، آن ده موقعیت را به تهذیب‌گرانِ رتبه ۴ ای که مدتی در مرحله گازی گیر کرده بودند، اختصاص دادند.

البته دنیل و خانواده‌اش باید مدتی صبر می‌کردند تا شرکای قول داده‌شده به قلعه شان برسند.

نیرو‌های جدید باید از انتقال‌دهنده عبور می‌کردند و منتظر می‌ماندند تا برخی از نمایندگان، آنها را بگیرند و تا منطقه راهنمایی کنند. مخفی نگه داشتن محل شکاف از بومیان الزامی بود. بنابراین، آنها نمی‌توانستند از نگهبانان داخل قلعه برای این کار استفاده کنند.

جون احساس ‌کرد که مجبور است یکی از اسکورت‌ها باشد تا از ایجاد سوء ظن در گروه خود جلوگیری کند.

او تمامِ وقت خود را تنها در اتاقش می‌گذراند و برخی از نمایندگانِ علاقه مند، متوجه غیبت او شده بودند. فقط لیکس نبود. حتی فیث به بهانه رد و بدل کردن اطلاعاتی که مربوط به افراد رتبه بالا بود سعی کرد به ملاقات او برود.

نوآ مجبور بود در مواقعی که درخواست‌ها زیاد می‌شد اتاقش را ترک کند و وقتی جون برای برگشت به آتشفشان رفت، مجبور شد به زندگی کردن در مکان خودش ادامه دهد. با این حال، او حتی بدون معشوقش اطراف خود را کاملاً شلوغ دید.

دنیل از جانب خودش در معامله، کار را انجام داده بود و کتابهای تاریخی و تحقیقات دنیای خود را در اختیار او گذاشته بود.

نوآ از ابتدای ورودشان با جون، شروع به مطالعه آن نوشته ها کرد، اما او پس از تنظیمات رهبران به تنهایی ادامه داد.

- بیشتر سوابقشون، زمان عقب نشینی تو این مناطق از بین رفته.

نوآ در حالی که انبوه برگه ها، کتاب‌ها و طومارهای بلندی که اتاقش...