فصل ۷۷۹ . جنگ

همه چیز به سرعت پیچیده شد.

بومیان، منتظر حمله ی نیروهای بیگانه بودند و تمام تلاش خود را کردند تا ارتشی را برای دفع مهاجمان جمع کنند. با این حال، حتی وضعیت روحی آنها نیز در شرایط ایده آلی قرار نداشت و نبردی که بالای سر آنها در حال رخ دادن بود وضعیت آنها را بدتر کرد.

برای انسان ‌هایی که همیشه متکی به ذهن خود بودند، امکان نداشت در عرض چند ماه به غرایز شدید جانوران جادویی عادت کنند. در واقع، آن پرخاشگری و گرسنگی که در آنها پدیدار شده بود، تا زمانی که آنها هر دو بخش وجود خود را در یک قسمت ادغام کنند، علیه آنها کار می کرد.

نوآ مجبور شد سال ‌ها زمان را در حیات وحش بگذارند و در مورد قسمت جانوری خود بیاموزد و تنها پس از رسیدن بدنش به رتبه پنجم بود که مراکز قدرتش از مزایای وضعیت دورگه ‌اش بهره مند شدند.

بومیان به دلیل کمبود زمان و بحران ‌هایی که پس از دگرگونی خود باید از آنها جان سالم به در می بردند، نتوانستند همان چیزها را تجربه کنند. محدودیتی وجود داشت که چقدر می ‌توانستند در ماه ‌هایی که یک مصیبت و دو نبرد بین موجودات رتبه ی ۶ را دیده بودند، آماده شوند.

نیروهای خارجی، به محض درک قدرت جوخه ‌ها با سرعت به سمت آنها حرکت کردند. در ارتش، ده موجود در رتبه ی ۵ و جانوران متعددی در رتبه ی چهارم و پس از آن انبوهی از موجودات در رتبه ‌های انسانی وجود داشتند.

یک ارتش، با تعداد زیادی نیروهای قدرتمند، معمولاً تهذیب‌گران را مجبور می‌کند تا برنامه ‌های خود را دوباره ارزیابی کند. با این حال، آنها به سرعت متوجه شدند که دانتیان برخی از دورگه ‌های رتبه ی پنجم با سطح سایر مراکز قدرت آنها مطابقت ندارد.

نوآ یک گرگ عظیم الجثه سه سر رتبه ی ۵ در رده ی میانی را دید که «نفس» متعلق به رتبه های انسانی را از خود ساطع می کرد. او متوجه یک جانور جادویی از نوع عنکبوت در رتبه ی پنجم شد که هاله ‌ی غیر قابل تردید یک تهذیب‌گر رتبه ی ۴ را متصاعد می کرد.

همین ویژگی عجیب را میشد در میان اکثریت آن موجودات مشاهده کرد. بدن و ذهن بسیاری از آنها در سطحی بسیار بالاتر از دانتیان آنها بود.

- واسه رسیدن به هماهنگی، انرژی اولیه ی کافی وجود نداشت!

نوآ در حالی که با سرعت، همراه با نیروهای رتبه ی قهرمان دیگر به سمت جلو حرکت می کرد، با خود فکر ‌کرد.

دگر...