فصل ۸۰۱. بهم ریختگی

کریستال قرمز تیره یک میراث خط خونی واقعی نبود، حداقل نه از نظر فوایدی که می توانست برای ذهن تهذیب‌گران به ارمغان بیاورد. نوآ تنها در این امر از دانش و شدت اراده ی خود برای بازآفرینی شرایط مناسب و تحمیل تبلور استفاده کرده بود.

ترک ‌ها کریستال را پر کردند و نوآ احساس کرد که انرژی ذهنی ‌اش از میان آن شکاف ‌های کوچک فرار می‌کند تا در هوا پراکنده شود. روش جعل عنصری آن را به بخشی از آیتم تبدیل کرده بود، بنابراین آنها دیگر به نوآ تعلق نداشتند.

- این روش جواب نمیده.

نوآ در حالی که کریستال را تجزیه و تحلیل می کرد فکر کرد.

این حالت ترک خورده ی کریستال نبود که باعث نارضایتی او شده بود. او می توانست با تمرین کافی در فرآیند جعل، آن را برطرف کند. با این حال، این واقعیت که انرژی ذهنی او درون کریستال را اشغال کرده بود یک مسئله ی دردسرساز بود.

او در تلاش نبود تا یک میراث خط خونی واقعی بسازد، بلکه به دنبال یک شبیه سازی فیزیکی دریای آگاهی بود که بتواند در خود، اراده ی جانوران جادویی را نگه دارد. آن مرکز قدرت جعلی، کلید ایجاد اسلحه ‌های زنده بود.

نوآ می‌دانست که خلق چیزی به منحصر به فردی شمشیر شیطانی او غیرممکن است. او مقدار زیادی از وجود خود را در آن سلاح ریخته بود که نمی توانست چیزی با ویژگی های مشابه تولید کند. با این حال، جعل آیتم ‌های حکاکی شده ی ارگانیک ممکن بود، فقط به شدت دشوار بود.

با این حال، نوآ نباید تنها آنها را خلق می کرد. یکی از مهم‌ترین ملزومات ساخت سلاح ‌های زنده این بود که پایدار هم باشند و علیه تهذیبگرانی که از آنها استفاده می‌کردند قیام نکنند.

- اگه میخوام فرآیند رو بهینه کنم و به جایی برسم که بتونم میراث خط خونی خالی رو به صورت انبوه تولید کنم، باید در مورد یه گونه ی جونوری تصمیم بگیرم.

نوآ قبل از احضار شمشیرش برای تهذیب، با خود فکر کرد.

نوآ در آن دوره به سختی وقت آزاد داشت. تمرین مربوط به مراکز قدرت او همیشه در اولویت بود، اما آزمایش توانایی ‌های او و تحقیق در مورد سلاح ‌های زنده، او را مجبور کرد تا چندین کار را همزمان انجام دهد.

خوشبختانه برای او، آموزش همزمان تمام مراکز قدرت او سخت نبود.

برای اینکه تکنیک تهذیب او...