تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 800
فصل ۸۰۰. مغز
سی و هفت به عمارت بازگشت و تحقیقاتی که نوآ برای جون درخواست کرده بود را آورد. نوآ جلوی او را گرفت و مشکل خود را با طلسم حکاکی بدن توضیح داد.
روح، علاقه ی خود را به طلسم نشان داد. به هر حال، سی و هفت فقط چند قرن سن داشت. این یک مکتب کاملاً جدید در دنیای تهذیب بود.
عروسک ها به دلیل مواد گران قیمت مورد نیاز برای ساخت و محدودیت های قدرتشان در میان تهذیبگران محبوبیت نداشتند. آنها عموماً برای کار کردن به چینش های پیچیده ای از ساختارها و رون ها نیاز داشتند و حتی در آن صورت نیز محدودیت هایی در اقدامات خود داشتند.
هر چند، عروسک هایی که می توانستند نوعی اراده ی آزاد را حفظ کنند، در انتهای دیگر مقیاس قدرت ایستاده بودند.
همراهان خونی نوآ قدرتمند بودند و میتوانستند بر اساس غریزه خود عمل کنند و وزن غیرضروری زیادی را از ذهن او بردارند. تکنیک کپی کردن به طور مشابه عمل می کرد، اما از موجودات مهار شده به عنوان پایه ای برای قدرت خود استفاده می کرد.
سی و هفت مجبور شد مدتی آنجا را ترک کند تا مشکل را تجزیه و تحلیل کند، اما کتاب توصیف کردن طلسم را پیش نوآ گذاشت. نوآ میتوانست برنامه ی تمرینی منظم خود را برای مدتی از سر بگیرد، زیرا تا زمانی که راهی برای جدا کردن اراده های موجودات پیدا نمی کرد، نمیتوانست پیشرفت چشمگیری داشته باشد.
با این حال، او هنوز در مورد مشکلات مختلفی فکر میکرد که پس از عبور از آن مانع اولیه باید حل کند.
- لازم نیست سلاح ها به دورگه های کامل محدود بشن.
نوآ فکر کرد، در حالی که درون ذهنش با نوری که توسط تکنیک قضاوت آسمانی تابیده شده بود میدرخشید.
- حتی جونورای جادویی معمولی هم ممکنه جواب بدن، ولی قدرتشون پایین تر میاد.
نوآ داشت متوجه میشد که ایده ی او در صورت موفقیت، دسته بندی کاملاً متفاوتی از سلاح ها را به وجود می آورد. حتی نیاز به ایجاد یک اصطلاح جداگانه وجود دارد که سطوح مختلف قدرت و کیفیت را بیان کند.
با این حال، او به زودی متوجه شد که غیرممکن است اراده ی یک جانور جادویی یا دورگه را در یک آیتم تصادفی نگه دارد. او به چیزی مناسب برای ماهیت خاص آن ماده نیاز داشت و فقط یک دریای آگاهی میتوانست برای آن جوابگو باشد.
کتابهای تصادفی

