تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 807
فصل ۸۰۷. کنترل کردن خود
ناله های بلندی در عمارت داخل بُعد جداگانه طنین انداز شد.
نوآ مطمئن شده بود که سی و هفت را از سر خود باز میکند و اعلام میکند که از ساخت سلاح های زنده یک ماه مرخصی می گیرد تا نقش خود را در تهذیب دوگانه ی اصلاح شده توسط جون را به خاطر بسپارد.
البته او فقط زمانی که به فرآیند هفت روزه نزدیک شد تمرین را متوقف کرد زیرا جون نیاز به حضور او در کل آن دوره داشت.
از سوی دیگر، جون مطمئن شده بود که به خانواده ی خود و سلطنتی ها هشدار میدهد. اگر در حین فرآیند او را احضار می کردند، مشکل ساز می شد.
نوآ نقاط خاصی از بدن برهنه ی معشوقش را لمس کرد و تکه های کوچکی از «نفس» خود را درون هسته های ساختاری که جون روی پوستش کشیده بود ریخت. خطوط درخشان اطراف آنها هر بار که بخشی از انرژی نوآ در درون او پراکنده می شد واکنش نشان می دادند و به اصلاح آن کمک می کردند تا جون بتواند آن را جذب کند.
جون در طول فرآیند نتوانست چشمانش را باز نگه دارد و صدایش را کنترل کند. به نظر می رسید که خالق آن روش حکاکی نیات پنهانی داشته است، زیرا بدن تهذیبگرانی که انرژی دریافت می کردند در حین فرآیند حساس بود.
نوآ باید خونسردی خود را حفظ می کرد و روی تزریق مقدار مناسب «نفس»، در هر نقطه ی خاص، با زمان بندی دقیق، تمرکز می کرد، در حالی که معشوقش تقریباً از لذت فریاد می زد. آنچه برای جون بهشت بود، اساساً برای او جهنم بود، زیرا او نمی توانست برانگیختگی ایجاد شده در درونش را تخلیه کند.
با این حال، نوآ به کار خود ادامه داد و از ذهن قدرتمند خود برای کنترل بدن خود و جلوگیری از افتادن بدن خود در دام غرایزش استفاده کرد. او برای اولین بار در زندگی خود احساس خوشحالی کرد که بدنش حتی پس از سال ها تغذیه هنوز در رده ی میانی قرار داشت.
در نهایت آن هفته گذشت و ساختار هم بر روی زمین و هم بر روی بدن جون در آن مقطع با هم درخشیدند. در حالی که نور، جون را در بر می گرفت، او احساس می کرد که بخشی از «نفس» او تغییر شکل می دهد و ویژگی هایی را به دست می آورد که با انرژی معمول او مطابقت نداشت.
سپس، در حالی که هنوز با خستگی روی زمین دراز کشیده بود، یک جرقه ی سیاه رنگ در دستش ظاهر شد.
نوآ بلافاصله پ...
کتابهای تصادفی


