فصل ۸۰۸. بحران

نوآ از اینکه جون به او رسیده بود تعجب نکرد. رتبه ی پنجم به سادگی بسیار وسیع بود، و یک قرن کامل برای رسیدن یک تهذیب‌گر به مرحله بعدی کافی نبود. در عوض، یک قرن کافی بود تا تهذیب‌گران با استعداد، تمام پله ‌های رتبه چهارم را طی کند.

البته این به این معنا نبود که نوآ و جون الان در یک سطح هستند. ذهن جون هنوز به رتبه ی پنجم نرسیده بود و دانتیان او به تازگی شکست سطح را تجربه کرده بود. چندین دهه تمرین، تفاوت بین مراکز قدرت او و نوآ بود.

نوآ جرقه های سیاهی را که هر از گاهی روی پوست او ظاهر می شدند را تجزیه و تحلیل کرد. او می ‌توانست احساس کند که آنها از جرقه ‌ای که هنگام تهذیب دوگانه ایجاد می‌شد، متراکم ‌تر هستند و حتی طیف ‌هایی از رنگ نارنجی در درخشندگی تیره ی آنها وجود داشت.

«موفق شدی؟» نوآ پرسید، اما جون سرش را تکان داد، حتی اگر حالت خوشحالی داشت.

«من فقط یه جرقه ی کوچیک از انرژی برتر رو توی ساختارهای دائمی و مدار کامل به کار گرفتم.» جون گفت، «اصلاح کردن تموم مراکز قدرتم و جدا کردن کامل اونا از «نفس»، زمان میبره. هرچند این عجیبه. من هیچوقت بطور همزمان انقدر احساس قدرتمندی و در عین حال ضعیفی نکردم.»

نوآ در پاسخ به حرف او سر تکان داد. او می دانست که تکنیک تهذیب او چگونه کار می کند و چگونه می خواهد در رتبه ی پنجم به سمت جلو حرکت کند.

جون می خواست «نفس» خود را جایگزین کند تا از مرزهای مراکز قدرت خود عبور کند. با این حال، او درک نوآ را نداشت و برای ایجاد آن جرقه های تاریک باید به تحقیقات شاه الباس تکیه می کرد. این باعث شد که او انرژی برتری تولید کند که مدار کامل او هنوز یاد نگرفته بود که چگونه باید آن را اداره کند. قبل از اینکه او در استفاده از آن انرژی، احساس اطمینان پیدا کند، زمان می برد.

از طرفی نوآ تاریکی خود را به وجود آورده بود زیرا نمی خواست آن نوع انرژی را از دست بدهد. او در ذهن خود یک خالق بود و سازندگان برای کار، باید به انواع مواد دسترسی داشته باشند.

انرژی اولیه نتیجه ی نابودگری او بود و تاریکی او بیانی ناب از فردیت او بود. قدرت برتری که او قصد داشت در آینده بسازد، بیانی از خلقت او خواهد بود که به او امکان دسترسی به انواع انرژی های موجود در جها...