تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 837
فصل ۸۳۷ ۸۳۷. آب خشمگین
دنیل به دنبال نوآ رفت و به سمت نواحی مرکزی که ارتش برای لحظهای تصمیم گرفته بود اردو بزند، پرواز کردند.
در طول سفر، دنیل هرگز دست از گرم کردن دیگ با نور سفیدش که مدام آن دود خاکستری پر از ناخالصیها را بیرون میزد، برنداشته بود. او اغلب «نفس» را در مرحله جامد رتبه چهارم داخل آن میریخت و مواد دیگری را اضافه میکرد تا اینکه دودهای کوچک درجه ۵ «نفس» بیرون میآمد و وارد بدنش میشد.
دنیل در آن سالها به یک تهذیبگر کامل تبدیل شده بود، و او یک تکنیک خاص تهذیب را توسعه داده بود، حتی اگر به نظر پیشرفتی از تکنیک قدیمیاش بود، فرآیند خالص سازی بیانگر فردیت او بود و از تخصصاش در زمینه کیمیاگری استفاده کرد که آن را برایاش کاملاً مناسب کرد.
با این حال، او به تازگی یک پیشرفت را تجربه کرده بود. سطح حوزه ذهنی او به سختی استانداردهای رتبه پنجم را برآورده کرد و او را در انتهای آن سطح قرار داد.
دنیل، حتی با همه شکستها و سطح ضعیفاش، آنجا بود، در دنیایی که فقط نخبگان میتوانستند در آن بایستند.
دنیل در حالی که پرواز میکردند، گفت: «هرگز فکر نمیکردم از دست دادن همه چیز میتونه همچین وضوحی به همراه داشته باشه. ولی من نمیتونم مثل تو باشم. من انسانیتمو صرفاً برای دنبال کردن قدرت رها نمیکنم.»
نوآ پرسید: «چه کسی تصمیم میگیره که انسان چیه؟ اخلاق ثابتی وجود نداره، همونطور که راه ثابتی وجود نداره. ما فقط درحالی که از سفر تهذیب میگذریم خودمونو بالا میبریم، و دنیا اهمیتی نمیده ما هیولا باشیم یا قهرمان. بعلاوه، تو چیزیو از دست ندادی. الان بیشتر از گذشته داری.»
حرفهای نوآ باعث شد دنیل که لبخند ضعیفی از خود نشان میداد، تعجب کند. او علناً آن را اعتراف نمیکرد، اما ذهنیت نوآ وقتی بحث از دسترسیاش به سفر تهذیب بود، هنوز بهتر از او بود.
دنیل متوجه شد که چگونه شخصیت نوآ بعد از این همه سال تغییر کرده است. زمانی بود که او به سختی با کسی صحبت میکرد، اما اکنون به نظر میرسید که بدش نمیآید یک گفتگوی معمولی داشته باشد که بخشی از طرز فکر آنها را بیان کند.
این یک تغییر اساسی نبود. هاله...
کتابهای تصادفی
