فصل ۸۵۸ ۸۵۸. بیش از

موجی از انرژی که بدن نوآ را پر کرده بود، جراحاتش را مجبور کرد در عرض چند ثانیه خونریزی را متوقف کنند، اما وضعیت کلی او بهبود نیافت. او هنوز ناشنوا و با یک سری بریدگی‌های عمیق که هنوز شروع به بهبودی نکرده بودند، بود.

او هنوز می‌توانست مبارزه کند. هوشیاری تهذیب‌گران رتبه قهرمان به‌عنوان نوعی مانند حس ششم عمل می‌کند که می‌تواند پنج حس دیگر را تکرار کند. با این حال، برای نوآ کمی متفاوت بود، زیرا بدن او بخش مهمی از افزایش آگاهی او بود و مواجهه با یک رتبه ۵ بدون یکی از حواس او، هوشمندانه نبود.

با این حال همه نسبتاً مشغول به نظر می‌رسیدند. گروه‌های مختلفِ متخصص در نبردهای محتاطانه و پر از طلسم‌های دوربردی که وسعت اثرگذاری گسترده‌ای داشت، باهم روبه‌رو شدند.

هر دو طرف به دلایل مختلف رویکردِ کندی داشتند. امپراتوری می‌خواست تا آنجایی که می‌تواند به تهذیب‌گرانِ قهرمان صدمه بزند و آن‌ها را بکشد تا تهاجم را به تأخیر بیندازد، در حالی که سه نیرو می‌خواستند ذخایر حریف خود را تخلیه کنند.

جنگ فرسایشی، وضعیت روانی هر دو ارتش را به حد نهایی می‌رساند، اما هیچ گزینه دیگری وجود نداشت زیرا فتح آن منطقه در یک نبرد غیرممکن بود. دفاع در آن مکان خیلی فشرده بود.

با این حال، این اقدامات دفاعی از قبل شروع به فروپاشی کرده بودند. نوآ دو دورگه‌ رتبه‌ی پنجم را کشته بود و دیگر تهذیب‌گران قهرمان در سراسر میدان نبرد در حال به‌دست آوردن دستاوردهای مشابهی بودند.

حتی با وجود تمام آن محافظت‌ها طرف مهاجم‌ها هنوز هم از امپراتوری قدرتمندتر بود. این سه نیرو فقط باید هر دفاعی را بدون از دست دادن تعداد زیادی از نیروها پاره می‌کردند تا جنگ را موفقیت آمیز بدانند.

تنها مشکل واقعی در آن نبردها ساختار دومین زندگی بود، که مانع از کشتن‌ نیروهای قدرتمند رتبه قهرمان که مشکلاتی را در هر گروهی ایجاد می‌کرد، می‌شد.

بدیهی بود که امپراتوری ساختار را فقط به تهذیب‌گرانی مرتبط کرده بود که اگر قرار بود وقتی جنگ به قاره کهن انتقال یافت رشد کنند، نمی‌توانست آن‌ها را از دست بدهد. از دست دادن قدرتمندترین نیروهای خود برای تضعیف نیروهای دشمن اتلافی بود که آینده آن را به ...